دو کاریکاتوریست جنجالی از زندگی در اختفا می گویند

دو کاریکاتوریست جنجالی از زندگی در اختفا می گویند
نگارش از Euronews
هم‌رسانی این مطلبنظرها
هم‌رسانی این مطلبClose Button

کورت وسترگارد و لارس ویلکس، از کاریکاتوریستهایی هستند که قلمشان را در خدمت آزادی بیان قرار داده اند. کاریکاتورهای آنها از پیامبر مسلمانان، خشم

کورت وسترگارد و لارس ویلکس، از کاریکاتوریستهایی هستند که قلمشان را در خدمت آزادی بیان قرار داده اند. کاریکاتورهای آنها از پیامبر مسلمانان، خشم مسلمانان را برانگیخت. این دو هنرمند برای حفظ جان خود در اختفاء و تحت نظر نیروهای امنیتی زندگی می کنند.

کورت وسترگارد، کارکاتوریست دانمارکی از ۱۰ سال پیش در اختفا زندگی می کند و شبانه روز تحت حفاظت نیروهای پلیس است. کاریکاتور جنجالی که وی در سال ۲۰۰۵ میلادی از پیامبر مسلمانان کشید، موجی ازاعتراضات علیه روزنامه های دانمارکی را درکشورهای اسلامی برانگیخت.

وسترگارد، چندین بار به مرگ تهدید شد و حتی یکبار در سال ۲۰۱۰میلادی مورد سوء قصد قرار گرفت. مردی با شکستن شیشه وارد خانه وی شد و تلاش کرد او را با تبر به قتل برساند.

وی می گوید: «مردی تلاش کرد من را بکشد. من تنها بر اساس سنت طنز دانمارک کار کرده بودم. هیچ اشتباهی از من سرنزده بود. من در کشور خودم کار و زندگی می کنم. مضحک است که آدم مجبور باشد در کشور خودش مخفیانه زندگی کند و برای اینکه بتواند یک زندگی عادی داشته باشد، مجبور شود تحت حفاظت نیروهای امنیتی قرار بگیرد. این موضوع مرا خیلی عصبانی می کند.»

از نظر این کاریکاتورست ۸۰ ساله مرز بین آزادی بیان و تحریک کردن چیست؟
وی پاسخ می دهد:«یک کارتونیست خوب هیچوقت طرحی نمی کشد که کسی را تحریک نکند. وجود اختلاف نظرها، جامعه را قویتر می کند. اما باید به اصول دموکراسی پایبند ماند. دانمارک کشور آرامی است، اهل مداراست. اما اوضاع از چند سال پیش تغییر کرده است. به نظرم آنچه را که می توان معصومیت بین المللی دانمارک نامید، از دست داده ایم.»

این معصومیت از دست رفته طی حمله مسلحانه ای که روز ۱۴ فوریه سال ۲۰۱۵ به نشسست هنر و دفاع از آزادی بیان در کپنهاگ و یک کنیسه رخ داد، به شوک و وحشت در جامعه دانمارک تبدیل شده است. در این حادثه که عده ای آن را شبیه حمله به نشریه طنز شارلی ابدو در پاریس می دانند، لارس ویلکس، کاریکاتوریست سوئدی هم حضور داشت. از آن زمان ویلکس در محلی نامعلوم در اختفا به سر می برد.

ویلکس در نمایشگاهی که در سال ۲۰۰۷ میلادی برگزار شد، طرحی را به نمایش گذاشت که در آن سر پیامبر مسلمانان بر تنه سگ تصویر شده بود. تاکنون جلوی چند حمله به وی گرفته شده است که نقشه قتل او از سوی شخصیت معروف به “جان جهادی” و نقشه دیگری برای به آتش کشیدن خانه اش از جمله آنها بوده است.

لارس ویلکس درباره مشکلات زندگی در اختفا می گوید: «نمی توانید بیرون بروید. چون بیرون رفتن از خانه خطر دارد و ممکن است کسی شما را بشناسد. باید تا جایی که می شود از بیرون رفتن اجتناب کنید. وضعیت بدی است و آدم مجبور است بپذیرد که شاید هیچگاه نتواند به زندگی عادی گذشته اش، بازگردد.»

برگزاری جلسه هنر و آزادی بیان در کپنهاگ همزمان با بیست وپنجمین سالگرد صدور فتوای قتل سلمان رشدی بود.

کشورهای اسکاندیناوی سالهاست که از مدافعان سرسخت آزادی بیان هستند، اما منتقدان می گویند که عده ای از هنرمندها زیاده روی کرده و باید به دلیل تنش هایی که بوجود آورده اند، عذرخواهی کنند. لارس ویلکس با این نظر مخالف است. وی می گوید: «سلمان رشدی (بعدها) گفت که این عذرخواهی «بدترین اشتباه» او بوده است. اولا ما هیچ کار نادرستی نکرده ایم. این کاریکاتور را در سال ۲۰۰۷ کشیدم و همین. اما پیامدهای آن از کنترل من خارج شد و به جنجال وسیعی دامن زد که مسائل دیگری را هم به همراه آورده است.»

از زمان آغاز جنجالها درباره کاریکاتور ویلکس، بحث درباره موضوعاتی مانند آزادی بیان و مذهب، تساهل و عدم تساهل، مهاجرت و ادغام مسلمانان در جامعه اروپا گسترده تر شده است.

دانمارک کشوری است که پذیرای فرهنگهای مختلف است. از این رو بحثهایی درباره این کاریکاتورها در مدارس هم در جریان است.

اما آیا دانمارک آماده است با این فصل جدید در تاریخش روبه رو شود؟
وسترگارد می گوید:«من سالهاست معلم هستم و اگر قرار بود امروز در کلاس درس می ایستادم و درباره این وضعیت چیزی به دانش آموزان یاد می دادم، شاید می گفتم امروز همه معلمها و همه مدیران مدارس در وحشت هستند. جرئت نداریم کاریکاتورها را منتشر کنیم یا نشان دهیم. در چنین کلاسی که معلم وحشت زده است آیا می توان شروع خوبی برای بحثها داشت؟»

پس از حملات کپنهاگ حمایتهای مردم از انتشار کاریکاتورهای جنجال برانگیز کمتر و ترس بر جامعه حاکم شده است.

لارس ویلکس می گوید: «مثلا وقتی وارد اتاقی می شوم همه کسانی که در اتاق هستند بیرون می روند برای اینکه نزدیک من بودن خطرناک است. هر جا بروم خطر همراه من است و باعث نگرانی می شود.»

آیا در مقایسه با ده سال پیش، آزادی بیان اکنون بیشتر در خطر است؟
وسترگارد می گوید: «متأسفانه من این طور فکر می کنم. اما این وضعیت دائمی نخواهد بود. نمی توان همیشه روزنامه نگاران و مردم خلاق و هنرمندان را سرکوب کرد. ممنوعیت، عامل تحریک است. این خودسانسوری با گذشت زمان کمتر خواهد شد چون افراد خلاق نمی توانند مدت طولانی خودسانسوری را تحمل کنند. غیرممکن است. لایه نازک عقل کلها بالاخره خواهد شکست.»

آزادی بیان را نمی توان در بند کشید. با اینحال این دو کاریکاتوریست مجبورند با پیامد طرحها و کاریکاتورهایی که زندگی شان را تغییر داده، کنار بیایند. لارس ویکس می گوید: «من نمی توانم نقاشی هایم را به نمایش بگذارم، زیرا حضور در نمایشگاه کار بسیار مشکلی است. دلیلی هم ندارد که این طور ادامه دهم. بنابراین آثارم را به خریداران خصوصی می فروشم که کار مشکلی نیست. مردم مسائل را سطحی می بینند و به هیچ نکته دیگری توجه نمی کنند، می گویند: فلانی در سال ۲۰۰۷ طرحی کشیده و گناهکار است و گناهش را هرگز فراموش نخواهیم کرد.»

از کورت وسترگارد می پرسیم آیا از کاریکاتوری که کشیده پشیمان است و اگر می توانست، حاضر بود زمان را ده سال به عقب بازگرداند؟ وی می گوید: «بله. اما برای من چنین چیزی ممکن نیست و فکر کردن در باره اش بی فایده است. باید با این وضع بسازم و زندگی کنم.»

هم‌رسانی این مطلبنظرها

مطالب مرتبط

کارگران نامرئی در مزارع اروپا؛ حقوق کم، استثمار و در معرض خطر سلامت

زغال‌سنگ، طلای سیاه یا بلای جان لهستان؟

مسیر بالکان غربی، دروازه جدید مرگ برای پناهجوها