این روزها، اجراهای متنوع از آثار نمایشی ایرانی و خارجی روی صحنه تئاتر تهران و استقبال گرم تماشاگران تئاتر، خبر از رونق تماشاخانه های تهران می دهند.
نمایش های «آنتیگونه» نوشته سوفوکل و به کارگردانی حمید رضا هدایتی، «مده آ» نوشته ارویپید به کارگردانی شهاب آگاهی، «ایوانف» نوشته چخوف به کارگردانی امیررضا کوهستانی، «شمس پرنده» به کارگردانی پری صابری، «سه خواهر و دیگران» نوشته و کارگردانی حمید امجد، «مستاجر» به کارگردانی ستاره امینیان و برگرفته از رمان مستاجر نوشتۀ رولان توپور، «الجزایر» به کارگردانی میلاد فرج زاده، بر اساس رمان «خوشبخت مردن» اثر آلبر کامو، «جهان انزوا» نوشتۀ نائومی والاس به کارگردانی رضا کوچکزاده، «در اینجا» به کارگردانی آیلین کیخایی بر اساس فیلمنامه «در بروژ» نوشته مارتین مک دونا، «خوشبختی های کوچک من» نوشتۀ نادر برهانی مرند و فرهاد امینی با اقتباس از داستان «مسخ» اثر کافکا و کارگردانی آزاده انصاری و نمایش «برگرد مرا ببین» بر اساس کتاب «قطعاتی از یک سخنرانی عاشقانه» نوشتۀ رولان بارت و به کارگردانی شیرین فرشباف، از جمله نمایش هایی است که در حال حاضر در سالن های نمایش تهران در حال اجراست.
به نظر می رسد شکل گیری گروه های حرفه ای تئاتری، ورود چهره های جوان و فارغ التحصیلان رشته های نمایش دانشگاه ها به عرصه تئاتر حرفه ای و گشایش سالن های کوچک تئاتر در نقاط مختلف شهر تهران، از عوامل رونق گرفتن فضای نمایش در ایران است. با این حال به رغم این جنب و جوشی که در سالن های نمایشی شهر به چشم می خورد، تئاتر ایران همچنان گرفتار برخی مشکلات اساسی و بغرنج از جمله بودجه، خصوصی سازی و ممیزی است.
اکبر زنجانپور، بازیگر و کارگردان باسابقۀ تئاتر ایران، اخیراً در گفتگو با روزنامه شرق، در انتقاد از وضعیت تئاتر امروز ایران گفته است: « وضع تئاتر امروز خوب نیست. البته الان یک مدلی شده که یک چیزهایی به اسم تئاتر روی صحنه میآید اما تهی از معنای تئاتر است. ممکن است ظاهرش هم خیلی جذاب باشد. منتها خاصیت و وظیفه تئاتر این است که ذات بشر را پیگیری کند؛ باید پیگیری کند که ذات بشر در برهههای مختلف چطور به مسائل مختلف عکسالعمل نشان میدهد. الان تنها چیزی که در تئاتر نیست، انسان و ذات انسان است! همه بیشتر به فکر این افتادهاند که چطور میتوان پول درآورد. البته من مقصر را بچههای تئاتر نمیدانم، بچههای تئاتر زحمتشان را میکشند و مسائل دیگری مسبب این وضع هستند.»
در سال های اخیر، دولت روحانی از حامیان سیاست خصوصی سازی در تئاتر بوده است. علی مرادخانی، معاون امور هنری وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، چندی پیش در حمایت دولت از بخش خصوصی در تئاتر گفت: «در این زمینه امکانات تشویقی شامل پرداخت عوارض کم برای سرمایه گذاران، دادن وام های کم بهره و با سود کم در نظر گرفته شده است.»
اما بسیاری از منتقدان خصوصی سازی تئاتر بر این اعتقادند که خصوصی شدن تئاتر به خاطر نظارت همه جانبۀ وزارت ارشاد بر متن ها و اجراهای نمایشی، نه تنها ضامن استقلال تئاتر نبوده بلکه باعث تقویت روحیۀ کاسبکارانه در تئاتر، رانت خواری هنری و گسترش تئاتر عامه پسند شده و بسیاری از چهره های مستقل و معتبر تئاتر را به انزوا کشانده و یا مجبور به مهاجرت کرده است.
به اعتقاد این دسته از منتقدان، خصوصی شدن تئاتر در ایران خود تهدید بزرگی برای تئاتر مستقل ایران به حساب می آید چرا که به اعتقاد آنها خصوصی شدن تئاتر بر مبنای مناسبات سالمی شکل نگرفته و بر رانت خوری، زد و بندها و روابط پشت پرده دولتی استوار است. به اعتقاد آنها، خصوصی شدن تئاتر، پای بسیاری از سرمایه داران و سودجویان را که از هنر تئاتر بویی نبرده اند و تنها به منفعت مالی و بازگشت سرمایه خود فکر می کنند، به تئاتر باز کرده و باعث رشد ابتذال و عامه گرایی در تئاتر ایران شده است.
نگرانی اصلی مخالفان خصوصی سازی تئاتر این است که تئاتری که متکی به سرمایه های بخش خصوصی و یا اسپانسرهای تجاری است، نمی تواند به جنبه های هنری و روشنفکرانه تئاتر بیندیشد و تنها به سرگرم سازی تماشاگران عامه و گیشه و سود فکر می کند. طبیعی است که در چنین فضایی و در غیبت تئاتر واقعی مستقل، میدان برای فعالیت دلالان هنری و اسپانسرها آماده شده و ستارگان و چهره های مشهور سینما برای ایجاد جذابیت کاذب و جلب مشتری و کسب درآمد بیشتر، به صحنه های تئاتر هجوم آورده و تئاتر را از حقیقت خود تهی کرده و آن را به کالایی تجاری و لوکس تبدیل می کنند.
اکبر زنجانپور، خصوصی سازی تئاتر را مهمترین عامل وضعیت نابسامان تئاتر امروز ایران دانسته و در انتقاد از این سیاست می گوید: «زمانی حرف از خصوصیسازی میشد و امروز به شکل ناقص و اشتباهی خصوصیسازی شده! تا موقعی که تئاتر خصوصی شود و دیگر دولت و اداره تئاتر مواظب تئاتر نباشند (کاری که وظیفه آنهاست) تا هنرمند تئاتر بتواند مفاهیم انسانی را نه به ضربوزور رقص و پایکوبی منتقل کند، اوضاع همین است… مسئله نباید پول درآوردن باشد که پولی هم از تئاتر درنمیآید! یک جوان تئاتری باید دغدغهاش مفهوم انسان باشد؛ دغدغهای که شکسپیر و مولانا و حافظ همگی دلواپسش بودهاند. امروز تئاتر تبدیل شده به چیزی که دور هم بزنیم و بخندیم و یک پولی هم دربیاوریم، که پولی هم درنمیآید البته!»
به گفتۀ زنجانپور، «موقعی که ما نه سالن داریم، نه تهیهکننده و مجبوریم در سالنهای مرکز هنرهای نمایشی کار روی صحنه ببریم، دیگر خصوصیسازی چه معنایی دارد؟ ما سالنی نداریم که خصوصی باشیم. سالنها همه دولتی هستند و چون دولتی هستند، هنرمندش باید حمایت و مواظبت شود.»
هرچند عوارض خصوصی سازی و دامنۀ سانسور و نظارت هنرهای نمایشی در ایران، باعث انزوا و محرومیت برخی از هنرمندان تئاتر ایران شده، با این حال بازگشت برخی از کارگردان ها مثل محمد رحمانیان، حمید امجد و پری صابری به صحنۀ نمایش، بعد از چند سال دوری از تئاتر را می توان نشانه ای از بهبودی نسبی وضعیت تئاتر امروز ایران دانست.
محمد رحمانیان که چندی قبل نمایش «مجلس ضربت زدن» نوشته بهرام بیضایی و «آدامسخوانی» نوشته خودش را به روی صحنه برده بود، در مورد بهتر شدن وضعیت ممیزی تئاتر به یورونیوز می گوید: «اوضاع ممیزی اندکی بهتر شده و ممیزان کمی منعطف تر شده اند. نمونه اش نمایش مجلس ضربت زدن که بدون کوچکترین ممیزی به روی صحنه رفت. به همین دلیل میشود نتیجه گرفت اوضاع تاتر در دوران آقای روحانی لااقل بهتر از دو دورۀ قبل است.»
به گفتۀ رحمانیان، مهمترین مشکل تئاتر در حال حاضر، علاوه بر ممیزی، کمبود بودجه و امکانات بخصوص برای گروه های جوان تر تئاتری است. رحمانیان همچنین معتقد است که تئاتر ایران از نظر کیفی، روزهای بهتری را نسبت به سینما می گذراند.
حمید امجد، نمایشنامه نویس و کارگردان تئاتر نیز بعد از چند سال دوری از صحنه، اکنون نمایش «سه خواهر و دیگران» را در تالار وحدت تهران اجرا می کند.
امجد در نشست رسانهای این نمایش، در مورد دلایل غیبت ۱۲ سالهاش از تئاتر گفت: «در مورد اینکه چرا ۱۲ سال از تئاتر دور بودم موضوع مفصلی است که باید بیشتر از اینها درباره آن حرف بزنم. به هر حال یکی از مسائلی که در تئاتر امروز ایران دیده میشود، سلطه اقتصاد، ابتذال اقتصاد، ابتذال سیاست و ابتذال تبلیغات است که من امیدوارم هرگز در زندگیام چنین اثری را تولید نکنم که هدفش تبلیغات باشد و چون من از آن چیزی که روی صحنه به نام خودم به اجرا رفت، راضی نبودم تلاش کردم تا از آن دور بمانم. متأسفانه ذهنیتهای سودجو و ذهنیتهای موجود در سانسور، من را بسیار اذیت میکرد بنابراین از جایی فکر کردم که باید صحنه را ترک کنم. حالا هم اگر به صحنه بازگشتهام به خاطر این موضوع است که فکر میکنم میتوانم درصدی را ادامه دهم. به هر ترتیب من همچنان در مرحله آزمایش شرایط قرار دارم که اگر ببینم شرایط مانند قبل است، باز هم مانند گذشته رفتار خواهم کرد.»
«سه خواهر و دیگران»، ترکیبی از ارجاع های امجد به متون نمایشی دیگر به ویژه نمایشنامه های «سه خواهر» و «باغ آلبالو» چخوف و «شاه لیر» شکسپیر است که با شرکت افشین هاشمی، بهنوش بختیاری، جمشید جهانزاده، مارال آتشی، علیرضا ناصحی و سام کبودوند، اجرا می شود. در این نمایش، رد پای گرایش امجد به نمایشهای سنتی ایرانی و تاریخ ایران را می توان جستجو کرد.
حمید امجد در مورد ویژگی های این نمایش می گوید: «نمایش «سه خواهر و دیگران» از جمله متون نمایشی منتشر شده از من است که برای این یکی مقدمهای را در کتاب نمایش نوشتهام… در کارهای من، قدری گرایش به تاریخ و رخدادهای تاریخی در قالب یک بینامتنیت فضایی وجود دارد… این متن آمیزهای از چند متن است که مشخصاً پیرامون آخرین سالهای زندگی چخوف و دست و پنجه نرم کردن او با بیماری است. در این متن کوشیده شده دستمایههایی که به گواهی متن چخوف در یک ترکیب به کار گرفته شده، با حال و هوای ایرانی نسبتی برقرار کرده و ضمن توجه به ردپای شخصیتهای ایرانی، نمایشهای سنتی ایرانی را نیز به مخاطب معرفی کند.»
به گفته امجد، «سه خواهر و دیگران»، روایت چهل تکهای است که به صورت یک مجموعه کلی ارائه می شود.
افشین هاشمی، بازیگر نقش فیرز در نمایش «سه خواهر و دیگران»، با اشاره به مؤلفههای نمایش های سنتی ایرانی این نمایش گفت: «شخصیت فیرز به گونهای است که با نمایشهای تختحوضی و قاعدههای آن ارتباط دارد اما این فضا برای بازیگر فقط بهرهمندی از مؤلفههاست چرا که این نمایشنامه، یک متن مکتوب دارد که باید کلمه به کلمه بر اساس آن نقش را روی صحنه اجرا کنیم.»
حمید امجد پیش از این، نمایش های«نیلوفر آبی»، «پستوخانه»، «شب سیزدهم»، «زائر» و «بی شیر و شکر» را به روی صحنه برده است.