در آخرین روز کاری هفته در ایران یک یورو در برابر۵۸۲۰ تا ۵۹۱۰ تومان مبادله شد.
با وجود آنکه ولی الله سیف، رئیس بانک مرکزی ایران روز یکشنبه از «تداوم کاهش» بهای ارزهای خارجی در این کشور خبر داده بود اما روز پنجشنبه ۱۲ بهمن و پس از یک هفته تلاش دولت برای کنترل بازار ارز ، بهای سه ارز مهم خارجی همچنان با افزایش قیمت روبرو بود.
بر این اساس دلار در روز پنجشنبه با بهایی بین ۴۵۴۲ تا ۴۶۴۲ تومان، یورو با بهایی بین ۵۸۲۰ تا ۵۹۱۰ تومان و پوند با بهایی بین ۶۶۳۵ تا ۶۷۴۰ تومان به فروش رسید.
معاملات بازار ارز ایران در روز پنجشنبه در حالی انجام شد که سه روز پیش از آن یعنی یکشنبه ۸ بهمن دلار به ارزش ۴۵۳۰ تومان و یورو به بهای ۵۷۰۰ تومان معامله میشد.
بازار سکه و طلا نیز در روز پنجشنبه بار دیگر با افزایش بها مواجه شد؛ این در حالی است که بهای هر اونس طلا در بازار جهانی ۳ دلار کاهش یافته بود.
دلیل افزایش نرخ ارز چیست؟
این روند رو به افزایش انتقاد بسیاری از مسئولان را در داخل ایران به همراه داشت.
بنا بر گزارش ایسنا محسن جلال پور، رئیس سابق اتاق بازرگانی ایران، شرایط کنونی در بازار دلار را به یک بمب ساعتی تشبیه کرده است که «هر چه زمان میگذرد قدرت تخریبش بیشتر میشود». به گفته او دولت روال درست و طبیعی را در بازار ارز به پیش نمیبرد و مصنوعی نگه داشتن نرخ دلار از عمده دلایلی بوده که افزایش قیمت و آشفتگیهای ماه اخیر را به همراه داشته است.
این احتمال وجود دارد که دولت برای جبران کسری بودجۀ خود و تامین برخی هزینهها نیز نرخ دلار را افزایش داده باشد. آقای جلال پور دربارۀ این احتمال می گوید: «امسال هم مشکل کمبود بودجه برای دولت پیش آمده و صحبت از ۳۰ هزار میلیارد تومان کمبود در بودجه است. اگر دولت چنین سیاستی را اتخاذ کرده است برای گذر از جریان هزینههای پایان سال است و دولت در یک شرایط عادی و طبیعی این کار را انجام نمیدهد.... دلیل اینکه دولت مجبور به چنین کاری میشود این است که اجازه نداده است که شرایط طبیعی در بازار ارز پیش رود و در نهایت به وضعیتی میرسیم که دیگر دولت نمیتواند جلوی فنر ارز را بگیرد و به یکباره جهش پیدا میکند.»
با این وجود، او نقش دلالان و واسطهها را در افزایش نرخ ارز را نیز بیتاثیر ندانسته و میافزاید: «اینکه گفته میشود سودجویان در جریان بالا بردن نرخ ارز نقش دارند، حرف درستی است و طبیعتا اینگونه است. هر بازاری باشد که در آن منفعتی وجود داشته باشد عادی است که چنین اتفاقی بیفتد و سودجویان بهره برداری کنند. این اتفاق در بازار میوه، خشکبار و سایر بازارها هم ممکن است بیفتد و فقط منحصر به بازار ارز نیست ... وقتی قرار باشد کالایی گران شود عدهای به بازار هجمه میدهند. این یک روند طبیعی است نمیتوان کسی را محکوم کرد که چرا دلار خریده است، چون وقتی دلار گران میشود و آن فرد میبیند ارزش پولش در حال پایین آمدن است؛ این یک موضوع عادی است.»
کاهش عرضۀ ارز توسط بانک مرکزی؛ عامل افزایش بهای آن
ابراهیم بهادرانی، مشاور رئیس اتاق بازرگانی تهران نیز علت افزایش بهای ارز را «کاهش عرضه ارز توسط بانک مرکزی» میداند.
بنا بر گزارش افکار نیوز آقای بهادرانی در توضیح میگوید: «ماه گذشته تعدادی از کالاهایی که ارز مبادلاتی دریافت میکردند از لیست ارز مبادلاتی حذف شدند و واردکنندگان این اجناس برای تأمین ارز به بازار رجوع کردند که افزایش تقاضا را به همراه داشته و با کمبود ارز، نرخ آن سیری صعودی را طی کرده است.»
مجیدرضا حریری، نایب رییس اتاق بازرگانی ایران و چین نیز با اشاره به فرض تمایل دولت برای افزایش نرخ ارز با هدف تامین کسری بودجه میگوید: «اگر روی نمودار بررسی کنیم متوجه میشویم که طی چند سال گذشته از سال ۹۳ تا کنون در ماههای میانی پاییز قیمت ارز بالا رفته و در بهمن ماه سقوط سقوط کرده است و به نظر میرسد امسال هم همین برنامه وجود داشته باشد.»
با این وجود بنا بر گزارش وبسایت صدای جهان، آقای حریری فرض دیگری را نیز مطرح میکند: اینکه ارزهای حاصل از فروش نفت، به طور کامل در اختیار دولت نباشد.
او در توضیح میگوید: «به طور مثال به هند نفت میفروشیم ولی نمیتوانیم پول آن را به راحتی وارد کشور کنیم چراکه این امر مستلزم آن است که بانک مرکزی ما در مناطقی از دنیا که میخواهد از آن خرید کند، برای آن حساب باز کنند ... این فرض میتواند صحت داشته باشد؛ دلیل اصلی این موضوع هم این است که آقای جهانگیری، بخشنامهای صادر کردند که از این پس در کشورهای چین، کره، هند و ترکیه، یعنی بالاترین خریدارهای نفت ما، ثبت سفارش بدون تقاضای ارز قابل قبول نیست یعنی باید از منابع بانک مرکزی در این کشورها استفاده کنیم .... میشود به صورت سرانگشتی این میزان ارز را که در گوشه و کنار دنیا باقی مانده و در اختیار بانک مرکزی نیست، حدود ۲۲ و ۲۳ میلیارد دلار برآورد کرد.»
او درنهایت تاکید دارد: «مشکل این است که بانک مرکزی و دولت، مشکلات و حقایق را به صورت شفاف با مردم در میان نمیگذارد تا از مردم کمک بخواهند و اعتماد عمومی به این سیاستها وجود داشته باشد تا مردم عکسالعملهای هیجانی انجام ندهند.»
بیشتر بخوانید: