سرنوشت احمدی نژاد؛ بازداشت، کسب سهمی از قدرت یا سودای رهبری اعتراضات آینده؟

 سرنوشت احمدی نژاد؛ بازداشت، کسب سهمی از قدرت یا سودای رهبری اعتراضات آینده؟
نگارش از Euronews
هم‌رسانی این مطلبنظرها
هم‌رسانی این مطلبClose Button

یک فرضیه درباره انگیزه انتقادات تند احمدی نژاد این است که او به پتانسیل اعتراضی در جامعه کنونی ایران آگاه است و سودای آن دارد که بعنوان رهبر یا سخنگوی این اعتراضات شناخته شود.

آگهی

نامه ها و اعتراضات پی در پی محمود احمدی نژاد رئيس جمهوری سابق ایران که در تازه‌ترین اقدام علی خامنه ای رهبر جمهوری اسلامی را خطاب قرار داده، ابهامات فراوانی درباره اهداف و انگیزه های او ایجاد کرده است.

رئیس جمهوری سابق ایران در نامه به علی خامنه ای به او پیشنهاد کرده بود دست به «اصلاحات اساسی» در قوای سه گانه، نهادها و ارگانها از جمله در دفتر رهبری بزند.

در پی این نامه بود که گمانه زنی ها درباره احتمال دستگیری احمدی نژاد و چرایی عدم دستگیری او در فضای سیاسی جامعه ایران بالا گرفت.

دو پرسش اساسی درباره انتقادهای احمدی نژاد مطرح شده است. اول اینکه چرا قوه قضاییه او را حصر یا بازداشت نمی کند؟ و دومین پرسش اینکه احمدی نژاد با تندتر کردن اعتراضاتش چه هدفی را دنبال می کند؟

چرا احمدی نژاد بازداشت نمی شود؟

برای فهم بهتر رفتار انتقادی فعلی احمدی نژاد در ارتباط با نهادهایی که محافظه کاران در کنترل دارند و عدم واکنش جدی آنها، بسیاری به دوره دوم ریاست جمهوری احمدی نژاد استناد می کنند که او شخصا سرپرستی وزارت اطلاعات را در دست گرفت. دوره ای که گفته می شود وی به پروندهای بسیاری از مسئولان حکومتی دست یافت و همین موضوع علت اصلی شجاعت احمدی نژاد در انتقاد از نهادهای حکومتی و مدارای حاکمیت با اوست.

علی مطهری پیشتر به این پرونده ها اشاره کرده بود و روزنامه ایران نیز تلویحا از دسترسی احمدی نژاد به ۱۴۰ هزار سند علیه صدها نفر خبر داده بود.

با این حال اسنفدیار رحیم مشایی از حلقه اصلی نزدیکان احمدی نژاد روز شنبه سخنانی بیان کرد که با استناد به آنها می تواند ریشه اختلافات کنونی احمدی نژاد با حاکمیت را به پیش از بدست گرفتن سرپرستی وزارت اطلاعات یعنی انتخابات بحث برانگیز سال ۸۸ به عقب برد.

مشایی روز شنبه گفت که همه آنهایی که ظلم کردند چه سال ۸۸ و چه ۹۶ محاکمه خواهند شد. این سخن ظاهرا به کشته شدن و دستگیری معترضان بعد از انتخابات اشاره دارد اما می توان آنرا هشداری به حاکمیت هم در نظر گرفت که حلقه احمدی نژاد ممکن است حرفهایی درباره انتخابات ۸۸ که از آن نفع بردند هم داشته باشند.

از سوی دیگر عباس سلیمی نمین به خبرآنلاین گفته است که دلیل عدم برخورد با محمود احمدی نژاد این است که او فقط حرف می زند. او گفته است: «اگر فرض کنید که آقای میرحسین موسوی هم حرف می زد مشکلی برایش ایجاد نمی شد. آقای موسوی دعوت به طغیان می کند. مردم را به خیابان می آورد. این فرق می کند. خیلی ها مسائل مختلف را مطرح می کنند و حرف می زنند. خب حرف بزنند با حرف زدن که کسی مشکلی ندارد. حرف بزند و مسائلی را به برخی مقامات نسبت بدهد حتی اگر خلاف واقع باشد. اگر احمدی نژاد یک عده ای را که از او حرف شنوی دارند دعوت به طغیان کند چرا؛ باید با او برخورد شود چون دعوت به شورش علیه قانون است.»

با این حال محمدرضا باهنر دبیر کل جامعه اسلامی مهندسین و عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام به نقل از مقامات قضایی گفته است که قوه قضایی منتظر فراهم شدن «شرایط» برخورد با احمدی نژاد است. این در حالی است که سایت دولت بهار از هواداران احمدی نژاد به این گفته باهنر واکنش نشان داده و وی را «رانت خواری که خودش را لو داد» توصیف کرده است.

با چنین داده هایی می توان به این نتیجه رسید که به احتمال زیاد احمدی نژاد به اسناد سیاسی-اقتصادی مهمی دست یافته است و از سوی دیگر تا زمانی که انتقاداتش بقول سلیمی نمین در حد حرف زدن باقی بماند و کسی را دعوت به اعتراض خیابانی نکند با او مدارا خواهند کرد.

هدف احمدی نژاد از انتقادات تندش چیست؟

دو فرضیه که سرانجام هر دو به نتیجه واحدی می رسند هدف احمدی نژاد را مشارکت در قدرت سیاسی می دانند.

نخستین فرضیه این است که احمدی نژاد با انتقادات تند به نهادهای حکومتی و به پشتگرمی دو دوره ریاست جمهوری و پرونده های احتمالی که از فسادهای سیاسی و اقتصادی مقامات بلند پایه دارد در پی آنست که بیت رهبری و نهادهای تصمیم گیر را وادار کند او را در قدرت مشارکت دهند.

او که در سال ۸۸ در همکاری با محافظه کاران و بیت رهبری اصلاح طلبان را حذف کرد شاید هیچگاه فکر نمی کرد که روزی خود او قربانی چنین طرح هایی شود.

برخی نیز معتقدند اگر احمدی نژاد نتواند از این مسیر حاکمیت را مجبور به مذاکره برای کسب بخشی از کیک قدرت کند، حداقل امیدوار است حاکمیت با وی به توافقی برای عدم پیگیری تخلفات خود و نزدیکانش برسد.

دومین فرضیه این است که احمدی نژاد به پتانسیل اعتراضی در جامعه کنونی ایران آگاه است و فرصت را مناسب دیده که به سخنگوی بی پروایی بدل شود که در شرایطی که هیچ نیروی سیاسی شناخته شده ای در جامعه ایران از جمله اصلاح طلبان به نهادهای حاکمیت انتقاد نمی کند، بعنوان سخنگوی آنان ظاهر شود.

سخنان اسنفدیار رحیم مشایی در روز شنبه با تاکید بر اینکه «اینها نمی توانند تحولات اجتماعی را تحلیل کنند» و «چیزی که در پیشگاه خداوند و مردم باطل است برقرار نخواهد ماند» را می تواند نشانه هایی دانست که طیف احمدی نژاد نظری به پتانسیل اعتراضی فزاینده در جامعه ایران دارند.

فرضیه دیگری هم از سوی حامیان جوان احمدی نژاد در شبکه های اجتماعی مطرح شده است که می گوید تغییرات احمدی نژاد و انتقادهای او واقعی است و او واقعا تغییر کرده است و اکنون حامی منتقدان و زندانیان است. با این حال شواهد کافی برای جدی گرفتن این فرضیه تاکنون در دست نیست.

آگهی

احمدی نژاد همچنانکه در دوران ریاست جمهوری اش بی پروا ظاهر شد و بسیاری را به این تردید انداخت که پست ریاست جمهوری چندان هم پستی «تدارکاتچی» نیست، در بیرون از حوزه قدرت رسمی نیز بی پروا ظاهر شده است.

تجربه بی پروایی نخست او اما در انتهای دوران ریاست جمهوری اش چندان خوشایند نبود، با این حال باید منتظر شد و دید که آیا بی پروایی خارج از حوزه رسمی قدرت چه سرنوشتی برای او رقم خواهد زد.

هم‌رسانی این مطلبنظرها

مطالب مرتبط

نامه اعتراضی جدید احمدی‌نژاد: قوه قضاییه ستون اصلی ظلم علیه ملت است