دلایل مهاجرگریزی و مهاجرستیزی در اروپا و غرب؛ از افسانه تا حقیقت

دلایل مهاجرگریزی و مهاجرستیزی در اروپا و غرب؛ از افسانه تا حقیقت
Copyright REUTERS/Ginnette Riquelme
نگارش از Euronews
هم‌رسانی این مطلبنظرها
هم‌رسانی این مطلبClose Button

انسان بجز موارد ابتدایی حیاتی دلایل دیگری برای تعیین و حفظ قلمرو م ممانعت از ورود به بیگانگان به آن دارد. به همین منظور انسان صاحب اندیشه کوشیده است تا برای مهاجرگریزی و مهاجرستیزی دلیل و برهان‌ بیاورد. این پدیده سبب شده تا احزاب راست افراطی و پوپولیست در کشورهای توسعه‌یافته قدرت یابند.

آگهی

مهاجرگریزی و مهاجرستیزی پدیده‌‌های جدیدی نیستند و از زمان پیدایش بشر به انحاء گوناگون در جوامع انسانی وجود داشته‌اند. نه تنها انسان بلکه بسیاری از گونه‌های جانوری پذیرش افراد بیگانه و خارج از گروه خود را امری دشوار می‌دانند. اما این مساله در سال‌های اخیر شکل تاره‌ای به خود گرفته، به گونه‌ای که بر سیاست‌های داخلی و خارجی کشورهای غربی تاثیر به سزایی گذاشته است.

تعیین قلمرو نه تنها در انسان بلکه در بسیاری ازگونه‌های جانوری وجود دارد. برخی حیوانات گستره مشخصی را برای زندگی و فعالیت‌های زیستی خود به نام قلمرو برگزیده و از آن حفاظت می‌کنند. هدف قلمروگرایی در حیوانات حفظ حیات، حفاظت از منابع غذایی، جفتگیری، تولیدمثل و مراقبت از فرزندان است.

با این حال، انسان بجز موارد ابتدایی حیاتی دلایل دیگری برای تعیین قلمرو، حفاظت و و ممانعت از ورود به بیگانگان به آن دارد. به همین منظور انسان صاحب اندیشه کوشیده است تا برای مهاجرگریزی و مهاجرستیزی دلیل و برهان‌ بیاورد. این پدیده سبب شده تا احزاب راست افراطی و پوپولیست در کشورهای توسعه‌یافته از جمله ایالات متحده، برخی کشورهای اروپایی و استرالیا به قدرت برسند؛ احزابی که در شعارهای تبلیغاتی خود بر لزوم مقابله با ورود مهاجران به کشورهایشان تاکید دارند و مردمان کشور خود را مقدم بر بیگانگان می‌دانند. در زیر به بررسی برخی از این برهان‌ها می‌پردازیم تا مرز افسانه و حقیقت در مورد آنها آشکار شود.

ملی‌گرایی و هویت فرهنگی

شاید ملی‌گرایی و حفظ هویت فرهنگی از مهمترین برهان‌هایی است که منتقدارن و مخالفان مهاجرت بر آن تکیه می‌کنند و معتقدند حضور مهاجران به سنت‌، فرهنگ، زبان و سیاست‌های بومی آنان آسیب وارد می‌کند.

مساله‌ای که در این استدلال از نظر بسیاری دور می‌ماند این است که زبان و فرهنگ دو جریان پویا هستند که در طی سالیان متمادی رشد می‌کنند و به تکامل می‌رسند. ورود مهاجرانی با یک فرهنگ و زبان مشخص به منطقه‌ای با فرهنگ و زبان جدید، آنان را با پدیده‌ فرهنگ‌پذیری مواجه می‌کند. فرهنگ‌پذیری سبب می‌شود که فرد مهاجر برای برقراری ارتباط با افراد، بکوشد تا فرهنگ جامعه جدید را بپذیرد. مهاجرانی که فرهنگ‌پذیری کمتری دارند، با جامعه ادغام نشده، از ارتباطات اجتماعی و اقتصادی با جامعه میزبان باز مانده و در گروه‌های کوچک منزوی می‌شوند. بنابراین برخلاف ادعای مهاجرستیزان، اثراتی که فرد مهاجر از جامعه میزبان می‌پذیرد بسیار کمتر از اثراتی است که جامعه بر او می‌گذارد.

بیشتر بخوانید:

رشد اقتصادی و بیکاری

گروه‌های ضدمهاجر برای همراه کردن مردم در پذیرش سیاست‌های مهاجرگریزی و مهاجرستیزی خود دو عامل کاهش رشد اقتصادی و افزایش بیکاری را مطرح می‌کنند. با این حال مطالعات حاکی از آن است که مهاجرپذیری سبب رشد اقتصادی و کاهش بیکاری در کشور مقصد می‌شود. ورود مهاجران به سرزمین‌های جدید نه تنها سبب بیکاری افراد بومی نمی‌شود، بلکه با ایجاد فرصت‌های شغلی بیشتر میزان بیکاری را کم کرده و بر رونق اقتصادی می‌افزاید.

مهاجران همچنین دانش و مهارت‌های جدیدی به جامعه میزبان می‌آورند که سبب پویایی علم، هنر و تکنولوژی در جامعه جدید می‌شود. گرچه ممکن است به دلایل اختلاف زبانی و فرهنگی، مشکلاتی در محیط‌های کاری میان بومیان و مهاجران رخ دهد، اما میزان سود اقتصادی که به دلیل حضور مهاجران در کشور مقصد در سطح کلان و در طولانی مدت حاصل می‌شود، از میزان ضررهای احتمالی کوتاه‌مدت کمتر است.

افزایش جرم و جنایت

از دیگر مواردی که مهاجرگریزان و مهاجرستیزان به آن توسل می‌کنند، افزایش جرم و جنایت از سوی مهاجران در کشور مقصد است. با این حال تحقیقات نشان می‌دهد که مردم تمایل دارند رابطه میان مهاجرت و جنایت را بیش از حد واقعی آن ارزیابی کنند. مطالعات جامعی که بر روی رابطه مهاجرت و جنایت در کشورهای غربی صورت گرفته حاکی از آن است که میزان جرم و جنایتی که از سوی مهاجران صورت می‌پذیرد از میزان جرم و جنایتی که توسط بومیان صورت می‌گیرد نه تنها بیشتر نیست بلکه در برخی کشوها همچون ایالات متحده کمتر است.

این تحقیقات همچنین نشان می‌دهد که مهاجران بیشتر قربانی جنایت هستند تا عامل آن. رفتارهای نژادپرستانه پلیس با مهاجران، پروپاگاندای سیاسی، تبلیغات رسانه‌ای و سطح اقتصادی مهاجران کم‌درآمد سبب شده است که بسیاری از مردم مهاجرت را سبب افزایش جرم و جنایت در غرب بدانند.

کمبود منابع طبیعی و تخریب محیط زیست

کمبود منابع طبیعی و تخریب محیط زیست از دیگر دلایلی است که مخالفان با مهاجرت به آن استناد می‌کنند. نیاز اولیه انسان به غذا، آب، مسکن و تنفس سبب می‌شود که در پی حفظ منابع طبیعی اطراف خود برآید. پژوهش‌ها نشان می‌دهد که گرمایش زمین در اثر تغییرات آب و هوایی موجب افزایش چشم‌گیر مهاجرت خواهد شد و افزایش مهاجرت نیز تغییرات اقلیمی را به دنبال خواهد داشت.

امروزه بخش بزرگی از مهاجرت‌ها به دلیل تغییرات اقلیمی رخ می‌دهند؛ به عنوان مثال می‌توان از مهاجران آفریقایی و خاورمیانه‌ای نام برد که به مقصد مکان‌هایی با شرایط اقلیمی بهتر از جمله اروپا و آمریکا روانه می‌شوند. با این حال کنترل وضعیت تخریبی محیط زیست تنها با جلوگیری از ورود مهاجران امکان پذیر نیست. به عنوان مثال خروج ایالات متحده آمریکا به عنوان بزرگترین قطب اقتصادی جهان و دومین تولید کننده دی‌اکسید کربن در جهان (حدود ۱۵ درصد) از توافق پاریس، اثرات مخربی بر گرمایش و فرسایش محیط زیست می‌گذارد که تنها با جلوگیری از ورود مهاجران جبران پذیر نیست.

تغییر محل زندگی به دنبال تغییرات اقلیمی و عدم تلاش برای حل مشکلات گرمایش و فرسایش زمین از سوی دولت‌ها می‌تواند چرخه معیوبی را ایجاد کند که سبب تشدید هر دو بحران گردد. عدم رسیدگی به وضعیت مهاجرانی که به سمت غرب هجوم می‌آورند نیز به تشدید این بحران‌ها کمک می‌کند.

بیشتر بخوانید:

هم‌رسانی این مطلبنظرها

مطالب مرتبط

جنجال نسل ویندراش؛ وزیر کشور بریتانیا استعفا نمی‌دهد

انتخابات پارلمانی مجارستان؛ حزب ویکتور اوربان دو سوم آرا را کسب کرد

نتانیاهو اجرای توافق سازمان ملل برای اخراج مهاجران آفریقایی را متوقف کرد