ساکنان بلندی های جولان چه می خواهند؟

ساکنان بلندی های جولان چه می خواهند؟
نگارش از Euronews
هم‌رسانی این مطلبنظرها
هم‌رسانی این مطلبClose Button

پس از چند روز تنش و درگیری در خط مرزی سوریه و اسرائیل بنظر می‌رسد آرامش دوباره به مجد الشمس بازگشته است.

بلندی های جولان، منطقه ای است متعلق به سوریه که از سال 1967 تا کنون در اشغال اسرائیل می باشد.

پس ازگذشته چهل سال، اکنون، آرزوی ساکنان اینجا چیست؟ گزارش این هفته به دنبال یافتن پاسخی به این پرسش است.

پیست اسکی هرمون فقط چند هفته از سال رنگ برف را به خود می بیند، با این وجود، منطقه ای است استثنایی در بلندی های جولان.

بنظر می رسد مردم، زمانی که اینجا پوشیده از برف بود را فراموش کرده اند. وقتی آن‌ها اینجا هستند، احساس می کنند در سوییس هستند. هرچند که مرز“هرمون” آنها را از یکدیگر جدا کرده ولی در حال سپری کردن تعطیلات هستند.

منطقه هرمون، منطقه ای است توریستی در دامنه جنوبی کوه هرمون، واقع در تپه های جولان. این منطقه از سال 1967 تحت کنترل اسرائیل قرار گرفته است.

برای توریست ها، این منطقه یادآور جنگ شش روزه است.

گردشگران و ساکنان این منطقه نظاره‌ گر زیباترین مرز صلح در دنیا هستند، جایی که “چشمهای میهن” هم نام گرفته است. اینجا بلندترین منطقه جولان است. بدیهی است برای تمامی ساکنان اسرائیل، چه دروزی، چه یهودی و چه مسیحی اینجا منطقه ای مهم است و تمام کسانی که اینجا در صلح زندگی می‌کنند، می‌دانند که اینجا تحت حفاظت اسرائیل است و اسرائیل بر این منطقه اشراف دارد.

بلندیهای جولان در 1981 ضمیمه خاک اسرائیل شد. عملی که از طرف جامعه بین الملل به رسمیت شناخته نشده است.

با وجود اینکه یک خط آتش بست، تحت نظارت سازمان ملل، ما بین مناطق اشغالی و خاک سوریه وجود دارد، باز این منطقه در ماه مه سال 2011 شاهد درگیریهایی بود. درگیری هایی که بنا به گزارش منابع سوری 20 کشته و بنابر گزارش منابع اسرائیلی 15 کشته بجا گذاشت.

اما به دلیل همین خشونت های اخیر بود که مردم این منطقه مورد توجه افکار عمومی قرار گرفتند.

صاحب یک رستوران در این منطقه گفت:“اینجا دیگر توریستی نیست. مردم محلی از ما حمایت می‌کنند. اما توریست ها می‌ترسند به اینجا بیایند. به دلیل اتفاقاتی که افتاده است. با وجود اینکه ما مردم تحت محافظت هستیم. ما آدمهای گرم و مهمانوازی هستیم.”

مجدل الشمس بزرگترین دهکده از 5 دهکده دروز است که از سال 1967 هنوز در بلندی های جولان باقی مانده است. 19هزارنفردر این دهکده زندگی می کنند.

اشغال روستاها در سال 1967، علاوه بر تخریب روستاها، موجب فرار سی هزارعرب دروزی در مدت جنگ شش روزه شد و پس ازاشغال منطقه، نودهزار هزار روستایی از روستاهایشان توسط اسرائیلی ها، اخراج شدند. اتفاقی که جامعه دروزی جولان آن را فراموش نکرده است.

اینجا کسانی زیادی هستند که زمین هایشان اشغال شده و یا زمین هایشان توسط نوارمرزی، به دو قسمت تقسیم شده است. آن‌ها به ندرت اجازه سر زدن به زمین هایشان را دارند. تعلق خاطر به زمین در اینجا احساسی است کاملاً ملموس.

منصور آویدا تولید کننده گیلاس و سیب دراین خصوص به خبرنگار ما گفت:

“درآمد به اندازه ‌ای نیست که من بتوانم اینجا را به درستی اداره کنم . برای اینکه هزینه‌ ها زیاد است؛ هزینه‌های آب، سمپاشی، کارگر و خلاصه کلی صورتحساب دیگر. با وجود تمامی این مشکلات، ما نمی‌توانیم هرگز زمین هایمان و اصالت عربمان را رها کنیم. برای اینکه این اساس همه چیز ماست و ما امیدواریم روزی پرچم برافراشته سوریه را در اینجا ببینیم.”

باغداران دروزی این منطقه می‌گویند، به دلیل مشکل تأمین آب برای باغها، امسال برداشت گیلاس خوب نبوده است.

یکی دیگر از باغداران اسرائیلی در منطقه مجدالشمس گفت:” انتظار برداشتی بین 200 تا 300 تن گیلاس داشتیم که فقط یک سوم آن را برداشت کردیم.”

او در فصل برداشت، نزدیک به چهل نفر را استخدام می‌کند و در روزهای آخر برداشت این تعداد بیشتر هم می‌شوند. بعضی از این کارگرها دروزی هستند که ازدیگر روستاهای واقع در بلندی های جولان به اینجا آمده اند.

باید توجه داشت که تمامی ساکنان به شرایط پس از الحاق احتمالی جولان به سوریه خوشبین نیستند.

در این زمینه یکی از کارگران عرب گفت: “ اگر روزی جولان به سوریه بازگردد، این منطقه سقوط خواهد کرد. ورود مواد و مصالح مورد نیاز، از امروز هم سخت تر خواهد شد. برای زندگی شهری هم همینطور. از نظر وضعیت کار، من مخالف بازگشت بلندیهای جولان هستم. برای اینکه امرار معاش بسیاری ازمردم بستگی به اینجا دارد. 90 درصد فرصت های کاری در این منطقه می باشد.”

منطقه نوآتیو، جایی که حدود سی خانواده اسرائیلی در نزدیکی مجدالشمس زندگی می‌کنند. در این منطقه، باغهای میوه و پیست اسکی توسط روستائیان اداره و نگهداری می‌شود.

یکی از ساکنان اسرائیلی منطقه گفت:“پس ازحضور اسرائیل در این منطقه، فرصتهای اشتغال برای جامعه دروزی، بهبود یافته است. از جهتی آن‌ها ترجیح می‌دهند در اسرائیل باشند و نه تحت نظر دولت سوریه. این را نمی‌توانند بگویند، زیرا این احتمال می‌رود اسرائیل این مناطق را به سوریه بازگرداند. که این موضوع مشکل زا است. اسرائیل یک کشور دمکراتیک است و آنها هرچه بخواهند می‌توانند بگویند. اما در سوریه زیر سایه یک دولت اقتدار گرا آنها چه می‌توانند بگویند؟”

به مرور زمان، پیوندی بین جامعه مهاجر اسرائیلی و جامعه دروزی در این منطقه بوجود آمده است. رابطه‌ای که به دلیل تبادل نظر بین این دو جامعه، شکلی دوستانه به خود گرفته است.

مسئول مرکز عربی سازمان حقوق بشر، بلندی های جولان، در توصیف وضع موجود در منطقه گفت: “وقتی به مجدل الشمس نگاه می کنید، نمی توانید آنرا با هیچ اردوگاه پناهندگان فلسطینی دیگری مقایسه کنید. چرا این اینطور است؟ برای اینکه زمین های اینجا، همه برای پروژه های شهرک سازی در نظر گرفته شده بود. وجود یک نظام مستبد در سوریه نباید بهانه ای برای اشغال بلندی های جولان این کشور، توسط اسرائیل شود. جولان بخش جدایی ناپذیر سرزمین سوریه است و حاکمیت آن باید به دولت سوریه بازگردانده شود.”

اختلاف بر سر مناطق اشغال شده بلندی های جولان بحثی است جدی میان سوریه و اسرائیل که از سال 1967 تاکنون به نتیجه نرسیده است. این بحث در ماههای اخیردر جامعه بین‌المللی به صورت جدی تری پیگری شد.

یکی از کارشناسان اسرائیلی ساکن در این منطقه گفت:“بلندی های جولان سرزمین اسرائیل نیست بلکه متعلق به سوریه است. هیچ شکی نیست که صلح یعنی عقب نشینی کامل. هزینه ای است که همه ی افراد ساکن اینجا باید بپردازند. یعنی همان چهار یا پنج هزار خانواده اسرائیلی ساکن در بلندی های جولان. ما باید این هزینه را بدهیم نه اسرائیل.”

یک شهروند اسرائیلی که مدتی ساکن آمریکا بوده ضمن توصیف شرایط زندگی اش گفت که حالا از این کشور درخواست پناهنگی کرده است هرچند که می‌داند که این فرایند طولانی خواهد بود. برای او، زندگی در شرایط آرام و صلح آمیز ارزشمندتر از داشتن هویت اسرائیلی است.

او گفت: “از یک سو کسی دوست ندارد سوری باشد و از سوی دیگر هم دوست ندارد اسرائیلی باشد. من در سوریه به دنیا نیامده ام و مطمئن نیستم که تابعیت سوری داشتن، ایده خوبی باشد. اما در عین حال دیوانه نیستم که تابعیت اسرائیلی بگیرم فقط برای اینکه بتوانم به دور دنیا سفر کنم. فکر می کنم اتفاقاتی در حال وقوع است. اتفاقاتی بد و من نمی خواهم قربانی این اتفاقات باشم. من می خواهم کودکانم را در شرایط دیگری بزرگ کنم.”

در کشاکش بین ترس و امید، درنهایت تمام مردم خاورمیانه چشم به روزی دوخته اند که از این بلاتکلیفی به درآیند و مسئولان سیاسی شان، همانند مسئولان سیاسی غرب با آنها رفتار کنند.

هم‌رسانی این مطلبنظرها

مطالب مرتبط

کارگران نامرئی در مزارع اروپا؛ حقوق کم، استثمار و در معرض خطر سلامت

زغال‌سنگ، طلای سیاه یا بلای جان لهستان؟

مسیر بالکان غربی، دروازه جدید مرگ برای پناهجوها