«گفتگوی جهانی» - لاپو الکان، وارث فیات

«گفتگوی جهانی» - لاپو الکان، وارث فیات
نگارش از Euronews
هم‌رسانی این مطلبنظرها
هم‌رسانی این مطلبClose Button

لاپو الکان وارث خانواده فیات، به سرکشی های ظریف، طراحی های خلاقانه، استعداد در مُد و زندگی خصوصی رنگارنگش مشهور است. برای اینکه بدانیم زندگی در خط سرعت چگونه است، ایزابل کومار، خبرنگار یورونیوز، با لاپو الکان گفتگو کرده است.

ایزابل کومار:
لاپو، خیلی ممنون که به برنامه «گفتگوی جهانی» آمدید.

لاپو الکان:
ممنون از شما. حالتان چطور است؟

ایزابل کومار:
خوب.

لاپو الکان:
به میلان خوش آمدید.

ایزابل کومار:
بزرگ شدن در میان خانواده، یا بهتر بگویم خاندان آنیِلی، مهمترین فامیل ایتالیا چگونه است؟

لاپو الکان:
امروز اگر بخواهم از خودم حرف بزنم، از لاپو خواهم گفت و نه از الکان یا آنیِلی، یا خاندان، یا تجارت خانوادگی، چون حقیقت این است که زندگی من چیزی مجزا است.

ایزابل کومار:
آیا زندگی و بزرگ شدن با چنین شهرت و انتظاراتی دشوار بوده است؟

لاپو الکان:
نمی شود گفت این شهرت دشوار بوده، می شود گفت الگوی جذابی برای مقایسه بوده است. مثل نردبانی هیجان انگیز که باید از آن بالا رفت. در حقیقت به جای نردبانی که خانواده ام برای پیشرفت آماده کرده بود، من نردبان خودم را درست کردم. مردم فکر می کنند همه چیز راحت به دست می آید، اما واقعیت این است که می شود اسم و رسم و حساب بانکی پر پول داشت، اما اگر چیزی که می سازی آن جوهر را نداشته باشد، کارت تمام است.

ایزابل کومار:
ما از مخاطبان اینترنتی مان خواستیم تا سؤالاتی برای این مصاحبه بفرستند. این سؤال را کوین بورگ فرستاده است. می خواهد بداند جدی ترین علاقه شما چیست؟ آیا خودرو است، یا مُد است یا فقط تیم یوونتوس؟ آیا یکی از دیگری برتر است؟

لاپو الکان:
بله. خودرو.

ایزابل کومار:
می گویند شما در طراحی فیات ۵۰۰ جدید نقش محوری داشته اید. اما بعدش فیات را ترک کردید. چقدر این تصمیم دشوار بوده است؟

لاپو الکان:
فیات ۵۰۰ دستاوردی فوق العاده بود. هم به لحاظ حرفه ای و هم به لحاظ شخصی برای من و گروهی که روی آن کار می کرد.

ایزابل کومار:
اما آیا نمی خواستید بمانید و بعد از آن هم با فیات همکاری کنید؟

لاپو الکان:
می دانید من هرگز فیات را ترک نکرده ام، چون همچنان به همراه برادر و خواهرم بزرگترین سهام دار آن هستم. پس نه به عنوان سهام دار و نه به عنوان حامی، هرگز فیات را ترک نکرده ام. به عنوان کارآفرین هم بسیار خوشحالم که شرکت خودم را تاسیس کرده ام، چرا که اگر این کار را نکرده بودم طعم رضایت ناشی از توانایی خلق را نمی چشیدم. خلق چیزی که به خودم تعلق دارد نه چیزی که به ارث برده ام.

لاپو الکان، وارث فیات

  • لاپو الکان، متولد اکتبر ۱۹۷۷، یکی از وراث امپراتوری مشهور فیات در ایتالیا است. او توانسته به خاطر توانایی اش در طراحی شهرتی جهانی برای خود کسب کند و به یکی از چهره های مشهور دنیای مُد بدل شود. او پیش از اینکه فیات را ترک کند، احیای مجدد مدل هایی نظیر فیات پونتو و فیات ۵۰۰ را مدیریت کرد. در حال حاضر وی مدیرعامل «اِل.اِی هولدینگ»، «ایتالین ایندیپندنت» و «ایندیپندنت آیدیا» است
  • از لاپو گاهی به عنوان «بچه شیطان» خانواده مشهور آنیِلی یاد می شود. حضور او در نشریات زرد زمانی بالا گرفت که پس از مصرف بیش از حد مواد مخدر در سال ۲۰۰۵، تقریبا تا پای مرگ رفت. اما پس از این حادثه او آدم دیگری شده است و البته بیشتر برای زندگی حرفه ایش شناخته می شود تا زندگی خصوصی

ایزابل کومار:
همانطور که گفتید، قلبا یک کارآفرین هستید. خیلی هم مسافرت می کنید. بیشتر میان اروپا و آمریکا. با توجه به وضع نامناسب اقتصاد، به نظر شما در زمینه کارآفرینی چه درس هایی می توانیم از یکدیگر بگیریم؟

لاپو الکان:
من از آمریکا عمل گرایی را یاد گرفتم. اینکه از حاشیه رفتن پرهیز کنم و مستقیم به اصل مطلب بپردازم. چیزی که متاسفانه در اروپا کمتر می بینم. چیزی که از اروپا یاد گرفتم شور و شوق است. حتی بیش از اروپا، از ایتالیا. شور و شوق و هیجان در مرحله پرداخت و خلاقیت در ساخت یک محصول و یا یک پروژه. اما بدون نظم، برنامه، انضباط و ساختار، که به معنای تاسیس یک شرکت و به کار گیری افراد درست است، به جایی نخواهد رسید.

ایزابل کومار:
شما با جوانان کار می کنید. چه نصیحتی برای کارآفرینان جوان دارید؟

لاپو الکان:
زندگی فرصت ها و شانس هایی برای من فراهم کرد که بیشتر جوانان از آن بی بهره اند. نتیجتا بسیار راحت است که روی این صندلی راحت بنشینم و حرف بزنم. نصیحت فروتنانه من به جوان ها این است که پیش از هر چیز خود را آماده کنند، دنیای کار دنیای جنگ است. پس اگر ایده خوبی دارید بدانید همیشه کسی هست که ایده بهتری از شما دارد. پس برای نبرد آماده شوید. نبرد به معنای جنگیدن نیست، به معنای به چالش کشیدن خودتان است. اگر فکر می کنید خوب آماده شده اید، بدانید همیشه کسی آماده تر از شما وجود دارد. اگر فکر می کنید ایده تان هوشمندانه است، باز پرورشش دهید، چرا که همیشه کسی چیزی با محتوای بیشتر از آنی که شما به بازار عرضه می کنید با خود خواهد داشت. این نبردها به صورت گروهی آسان تر از انفرادی است. اگر فرانسوی هستید و امکان آموختن، رشد کردن و به دست آوردن چیزی در آمریکا برایتان پیش می آید، نه نگویید. اگر موقعیتی در چین دارید، نه نگویید. هرچه جوانی بین المللی تری داشته باشید، موقعیت های قوی تری نصیب تان خواهد شد.

ایزابل کومار:
این به سؤالی که از کارولیتا دریافت کرده ایم بی ربط نیست. می پرسد پیش بینی تان برای آینده ایتالیا، جوانانش و محصولات ساخت ایتالیا چیست؟

لاپو الکان:
ما در گروه «ایتالیا ایندیپندنت» با توجه به جایی که از آن کار را آغاز کردیم، به اهداف بسیار بزرگی دست پیدا کرده ایم. ما پنج سال پیش، از هیچ شروع کردیم. در ماه ژوئن سهامی عام شدیم و به عهدمان وفا کردیم. وعده ای که داده بودیم را انجام دادیم. وقتی هم وعده ای می دهیم، همیشه تلاش می کنیم بهتر از آن را به انجام برسانیم. ترجیح می دهم بگویم آرزویم این است که موفق شویم محصولات خلق شده، ساخته شده و بارور شده در ایتالیا داشته باشیم. واژه ساخت ایتالیا برایم کم است. هیچ معنایی ندارد. فقط به کارخانه ها اشاره می کند.

ایزابل کومار:
شما بسیار به سفارشی سازی راقب هستید. آیا گمان می کنید آینده دنیای مُد به این سمت می رود؟

لاپو الکان:
در دنیای امروز داشتن چیزهای سفارشی دیگر تبدیل به یک اجبار شده است.

ایزابل کومار:
ولی آیا همه می توانند داشته باشند؟

لاپو الکان:
به این بستگی دارد که چه کسی هستید. متفاوت بودن چیزی است که هم یک پیشخدمت آن را می خواهد هم یک نظافتچی. به اینکه به لحاظ درآمد در کدام طبقه اجتماعی قرار داشته باشید مربوط نیست. چیزی است که همه رویایش را دارند، و داشتنش هم هدفشان است و هم حق شان.

ایزابل کومار:
شما به سبک لباس پوشیدن تان معروفید، در مقیاس جهانی هم معروفید. این سؤال را جو فرستاده: نخستن الهام تان در طراحی لباس چه بود؟ در سبک پوشش چطور؟

لاپو الکان:
باید بگویم که نخستین الهام در طراحی لباس برای من طراحی های اسکالیِتی از خودروها بود. او یک استاد طراحی خودرو بود. فراری های قدیمی را طراحی می کرد. خودروهایی دو رنگه بودند و برخی از رنگ های این خودروها، رنگ هایی بودند که من در لباس ها و محصولات دیگرم استفاده کردم که هیچ ربطی به صنعت خودروسازی نداشتند.

ایزابل کومار:
دو دنیا را با هم ترکیب کردید.

لاپو الکان:
تلفیق یکی از کلیدهای کار من است. چه به عنوان کارآفرین و چه به عنوان طراح. من از اینکه صنایعی که هیچ وقت حتی با هم حرف هم نمی زنند را با هم آشتی بدهم خوشم می آید.

ایزابل کومار:
اما فوتبال. در حال حاضر شما در مستندی حاضر هستید که به تیم خانوادگی تان یوونتوس می پردازد. کمی بیشتر بگویید، آیا قرار است این فیلم حقیت خشن را بگوید یا نسخه ای عاشقانه از تاریخ باشگاه باشد؟

لاپو الکان:
پیش از هرچیز، یوونتوس تیمی است که برای مدتی خیلی طولانی جزو میراث یک خانواده بوده است، برای بیش از صد سال، این مستند هم جنبه های بسیاری از تیم را به تصویر می کشد. جنبه ورزشی، خوشحالی ها، غم ها، پیروزی ها، مرگ ها… همه چیز در فیلم هست.

ایزابل کومار:
و اما وقایع خارج از زمین قوتبال، مثل تبانی، آیا پس از رسوایی های یوونتوس، خانواده تان هیچ وقت به تغییر رابطه با باشگاه فکر کرد؟

لاپو الکان:
به نظرم باید فیلم را ببینید. اگر به چیزی که توسط رسانه ها و در اخبار پخش شد خوب نگاه کنید، به وضوح می بینید که در آخر کار وضع یوونتوس به بدی خیلی از تیم های دیگر نبود. تا آنجا که تیم مثل یک ققنوس دوباره متولد شد و آمد، اتفاقی که برای دیگر تیم ها نیافتاد.

ایزابل کومار:
کمی به عقب برویم، به تجربه شما با هنری کسینجر. شما در سال ۲۰۰۱ به مدت یک سال دستیار شخصی او بودید. چطور شد که به سرعت با هم دوست شدید، از بیرون شبیه دو نفری که لزوما با هم بسازند به نظر نمی آیید.

لاپو الکان:
هنری کسینجر به احتمال زیاد مهم ترین آموزگار من بوده است. به لحاظ حرفه ای بیش از هر کسی از او آموختم. کسی است که برای همیشه ممنونش خواهم بود. کسی است که هم به لحاظ شخصی و هم حرفه ای مدیونش هستم. او کسی است که هم رئیس خیلی خوبی بود و هم رفیق خیلی خوبی، آن هم در موقعی که من بدترین دوران زندگی ام را از سر می گذراندم. وقتی بود که پدربزرگم فوت کرده بود و مقطعی بسیار پیچیده ای در زندگی شخصی من به حساب می آمد.

ایزابل کومار:
مهم ترین درسی که گرفتید چه بود؟

لاپو الکان:
می توانم کاملا با شما صادق باشم؟ زیبایی برخی از روابط در این است که می شود کماکان شخصی نگهشان داشت و در مقابل دوربین و روی کاغذ نیاوردشان.

ایزابل کومار:
زندگی شما برای نشریات زرد جالب است. در سال ۲۰۰۵ حالتان بسیار وخیم بود و چیزی نمانده بود از مصرف بیش از حد مواد مخدر بمیرید. آیا این اتفاق برای شروع دوباره شما و تبدیل شدنتان به آدمی که الآن هستید ضروری بود؟

لاپو الکان:
نمی توانم بگویم ضروری بود، حوادث دراماتیک و روی دادن یک سری اتفاقات در زندگی ضروری نیست. خوشبختانه این ها مربوط به گذشته است و تمام شده. اما حقیقت این است که هیچ درستاوردی بدون سختی میسر نیست. شاید این شبیه یک پند احمقانه و سهل الوصول به نظر برسد، اما در واقع، اگر سختی ها را از سر نگذرانی، لذت های زندگی را درک نخواهی کرد. من نمی گویم باید چنین چیزهایی را تجربه کرد، این را حتی برای بدترین دشمنم هم نمی خواهم. اما حقیقت این است که من چنین وقایعی از سرم گذشته، جزوی از تاریخ و بخشی از بار و بنه من است. از آن شرمنده نیستم، بخشی از زندگی ام است. قسمتی از چیزی است که بوده ام. قسمتی از گذشته من است.

ایزابل کومار:
این من را به مساله ای بسیار سخت می رساند. شما اخیرا به اینکه در کودکی آزار جنسی شده اید اقرار کردید. چه چیز باعث شد که گمان کنید وقت مناسبی برای این صحبت ها است؟

لاپو الکان:
حقیقت این است که این مساله داشت در نقاط مختلف زندگی من رنجش هایی ایجاد می کرد. با خودم گفتم اگر در این مورد صحبت کنم شاید کمکی باشد برای بقیه. به هر صورت وقتی شانس داشتن بسیاری از چیزها به شما رو کرده، باید شما هم چیزی بدهید، بیش از آدم های معمولی. باز پس دادن می تواند پذیرفتن رهبری هم باشد، نه فقط در یک شرکت، نه تنها در خانواده، که حتی در نحوه زندگی کردن، از نقطه نظر تاریخی، به لحاظ شخصیتی، به عنوان یک فرد و یک انسان. اگر مسیر زندگی شما می تواند به دیگران کمک یا آنها را حمایت کند، مهم است که چنین کارهایی را انجام دهید. این دلیلی است که من این تصمیم را گرفتم.

ایزابل کومار:
گفتید که رهبری زندگی تان را به عهده گرفته اید. در ده سال آتی چه انتظاری از شما داشته باشیم؟

لاپو الکان:
انتظارات زیاد. اگر خداوند به من ده سال دیگر عمر دهد و ده سال دیگر زنده باشم، در کمال فروتنی فکر می کنم در دنیا حد و مرزی وجود ندارد. زندگی دو بخش است: در زندگی حرفه ای کارهای بسیاری کرده ام، در زندگی شخصی اما کارهایی هست که باید انجام دهم و امیدوارم در ده سال آتی انجام شود، برای مثال آوردن فرزند و یافتن همسر دلخواه که انگار در سی و شش سال عمرم جزو استعدادهای درخشان من نبوده است. اما به لحاظ حرفه ای هیچ ترسی ندارم و هیچ شکی ندارم که اگر چیزی که رویایش را در سر دارم را بخواهم، به آن می رسم.

هم‌رسانی این مطلبنظرها

مطالب مرتبط

جنجال در ایتالیا بر سر تعطیلی یک مدرسه برای عید فطر

سالی یک میلیون یورو در حوض ترِوی رم؛ سکه‌هایی که گردشگران در آب‌نماها می‌ریزند کجا می‌رود؟

شکاف بین راست‌های افراطی برای انتخابات اروپا؛ اختلاف‌ها بر سر چیست؟