آیا دهکده «ریاچه» در ایتالیا آرمانشهری برای پناهندگان است؟

آیا دهکده «ریاچه» در ایتالیا آرمانشهری برای پناهندگان است؟
نگارش از Euronews
هم‌رسانی این مطلبنظرها
هم‌رسانی این مطلبClose Button
لینک کپی پیست کد امبد ویدیو:Copy to clipboardCopied

زندگی در روستای “ریاچه” در جنوب ایتالیا با کمک مهاجرتِ پناهندگان به حرکت درآمده است. انجمن “چیتا فوتورا” یکی از برگزار کنندگان برنامه ای است که برای

زندگی در روستای “ریاچه” در جنوب ایتالیا با کمک مهاجرتِ پناهندگان به حرکت درآمده است. انجمن “چیتا فوتورا” یکی از برگزار کنندگان برنامه ای است که برای حفاظت از پناهجویان و متقاضیان پناهندگی در این روستا اجرا می شود. بودجه این برنامه را وزارت کشور در ایتالیا تامین می کند.

این انجمن برنامه های مختلفی برای کمک به پناهجویان دارد: از جمله تامین کمکهای مالی و مسکن، برگزاری کلاس زبان ایتالیایی و برنامه های آموزشهایی که توسط ساکنان ریاچه انجام می شود. این برنامه ها از سال ۱۹۹۸ میلادی که قایقی حامل ۳۰۰ پناهجوی کُرد به “ریاچه” آمد، در اینجا جریان دارد.

انجمن “چیتا فوتورا” را دومِنیکو لوکانو تاسیس کرده است که بعدها شهردار ریاچه شد. همه او را “میمو” صدا می زنند. هدف وی، افزایش جمعیتِ رو به کاهش روستا و ایجاد فعالیتهای اقتصادی بود.

وی می گوید: «این استراتژی جامعه را در “ریاچه” را به حرکت در آورد. یعنی توانستیم خدمات اساسی اجتماعی را در اینجا ارائه کنیم، مثلا مدرسه داشته باشیم. از نظر اقتصادی هم توانستیم فروشگاهها و مغازه هایی را که عملا بسته شده بودند، دوباره براه بیاندازیم. با ورود پناهندگان به اینجا، امید هم به “ریاچه” آمد، هم برای پناهنگان و هم برای ساکنان روستا.»

جمعیت ریاچه در اواخر دهه ۹۰ میلادی حدود ۹۰۰ نفر بود و در حال حاضر جمعیت روستا، ۲۸۰۰ نفر است که ۴۰۰ نفرشان مهاجرانی هستند که از ملیتهای مختلف به اینجا آمده اند.

ساکنان ریاچه از زندگی در کنار پناهندگان راضی هستند. آنها می گویند که با مسالمت کنار پناهندگان زندگی می کنند. فرانچسکو که قبلا در “ریاچه” زندگی می کرده است الآن فقط برای شرکت در جشنها به روستا می آید. وی می گوید: «من در سال ۱۹۹۶ برای کار به “پی یه مونت” در تورین رفتم. اینجا هیچ چیز نیست، هیچ کاری نمی توان کرد، نمی توانیم تشکیل خانواده دهیم. آینده ای وجود ندارد. زمانی بود که اینجا وضع کسب و کار خوب بود، اما حالا نه. الآن فقط مهاجران اینجا هستند و آنها هستند که توانسته اند روستا را تا حدی دوباره زنده کنند.»

لئوناردو از ساکنان ریاچه می گوید: « روستا دوباره جان گرفته است. با مهاجرانی که به اینجا آمده اند، رابطه دوستانه برقرار کرده ایم. از اینکه به اینجا می آیند خوشحالیم.»

مدرسه روستا هم فقط ۱۱ دانش آموز دارد که ۶ تای آنها خارجی هستند. ماریا گرتزیا مینتچا، معلم مدرسه می گوید: «اگر دانش آموزان خارجی نبودند، مدرسه را می بستیم. اما کودکان خارجی مرتب به اینجا می آیند و در نتیجه مدرسه باز است.»

دانیل، شش سال پیش از غنا به اینجا آمده است. کار او جمع آوری زباله است. دانیل می گوید که هیچکس نمی تواند آینده را پیش بینی کند، اما امیدوار است بتواند با خانواده اش در ریاچه بماند. وی می افزاید: «این روستا برای من همه چیز است. مردم اینجا خیلی خوبند. با همه مهربان هستند. از تبعیض خبری نیست. از اینکه در اینجا زندگی می کنم خوشحالم.»

کازیمو و دومینکو، دو پسر دانیل در “ریاچه” بدنیا آمده اند. او به یاد “سنت کومه” (قدیس حامی ریاچه) و دومنیکو شهردار، این اسمها را برای فرزندانش انتخاب کرده است. دانیل می گوید: «این باید نمونه ای برای سراسر جهان و همه کشورهای اروپایی باشد. یعنی اگر بالاخره تصمیم بگیرند که به پناهنده ها کمک کنند، ما [پناهندگان] هم می توانیم به آنها کمک کنیم.»

بهرام بیست سال پیش با قایق با پناهندگان دیگر کرد به اینجا آمد و اینک قدیمی ترین خارجی ریاچه است. او و خانواده اش تابعیت ایتالیا را پذیرفته اند. مدتی است که بهرام در “ریاچه” کسب وکاری به راه انداخته است.

بحران اقتصادی در ایتالیا او را مجبور کرده است که دوباره کارگر شود. بهرام می گوید از وضعش راضی است اما دوران سختی است. وی می افزاید: «در سراسر ایتالیا بحران اقتصادی هست. و ناحیه کالابره بیش از بقیه جاها این بحران را حس کرده است. چون در اینجا صنایع زیادی وجود ندارند. از سه سال گذشته کار خیلی کم پیدا می شود. پنج شش ماه از سال در پروژه “انجمن چیتا فوتورا” کار می کنم. به جز آن اگر جایی کار باشد به آنجا می روم. اگر نباشد هم در خانه می مانم.»

“ریاچه” برای همه پناهندگانی که به اینجا می آیند، آرمانشهر نیست. آگالی از مالی آمده است. اما جز سخاوت اهالی دهکده از هیچ نوع کمک دیگری برخوردار نیست. کاری هم برای او پیدا نمی شود. به تنها چیزی که فکر می کند این است که بختش را جای دیگر بیازماید.

آگالی می گوید: «باید مجوز کار بگیرم و بعد بگردم چیزی پیدا کنم بفروشم. نمی دانم چه چیز را شاید لباسهایم را. یا کسی را پیدا کنم کمک کند بلیطی بخرم و جای دیگر بروم.»

این ناامیدی در بین پناهجویانی که در محله پایین ریاچه زندگی می کند وجود دارد. آنها می گویند با وجود حمایتهای “انجمن چیتا فوتورا” بازهم مشکلاتی دارند. به نظر می رسد طرحی که در ریاچه اجرا می شود، محدودیتهایی هم دارد.

یک متقاضی پناهندگی در “ریاچه” می گوید: «اینجا زندگی سخت می گذرد. هیچوقت احساس راحتی نمی کنیم. خیلی هم با ما بدرفتاری می کنند چون مجوزهای لازم را نداریم. مثلا من سه ماه جایی کار کردم تا کمی پول داشته باشم، اما تا همین حالا هم به من دستمزدم را نداده اند. مواقعی هستند که به خانه می رسید و می خواهید بزنید زیر گریه. برای که اوضاع واقعا خوب نیست.»

هم‌رسانی این مطلبنظرها

مطالب مرتبط

کارگران نامرئی در مزارع اروپا؛ حقوق کم، استثمار و در معرض خطر سلامت

زغال‌سنگ، طلای سیاه یا بلای جان لهستان؟

مسیر بالکان غربی، دروازه جدید مرگ برای پناهجوها