صنعت نشر در ایران: موجود ناقص‌الخلقه‌ای که عملکرد طبیعی ندارد

صنعت نشر در ایران: موجود ناقص‌الخلقه‌ای که عملکرد طبیعی ندارد
نگارش از فرشته قاضی
هم‌رسانی این مطلبنظرها
هم‌رسانی این مطلبClose Button
آگهی

وضعیت صنعت نشر در ایران بحرانی است. رسانه‌ها از آمار پایین کتاب‌خوانی خبر می‌دهند و خبرگزاری ایلنا در گزارشی با عنوان حیات نباتی صنعت نشر در سال ۹۴ از سراشیبی کاهش تصاعدی تیراژ کتاب در ایران خبر داده و نوشته است که ناشران برای بقا دست به دامان نمایشگاه‌های کتاب و خریدهای وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی هستند.

بر اساس این گزارش بازار ورشکسته و فشارهای اقتصادی مختلف اعم از مالیات، عوارض شهرداری و… که ناشران و به‌ویژه کتاب‌فروشان را به سمت ورشکستگی یا تغییر شغل سوق می‌دهد، باعث شده تا حوزه فرهنگ و کتاب‌خوانی کشور در سال ۹۴ حیاتی نباتی و متکی به نمایشگاه‌های کتاب و خریدهای ارشاد داشته باشد. اما آیا واقعاً بازار کتاب و صنعت نشر در ایران در آستانه ورشکستگی است؟ چه عامل و عواملی باعث این ورشکستگی و بحران و افت کتاب‌خوانی است و چه راهکارهایی برای برون‌رفت از این وضعیت وجود دارد؟

محمود آموزگار (رئیس اتحادیه ناشران و کتاب‌فروشان تهران)، ابراهیم کریمی (مسئول موسسه پخش گزیده) و داریوش معمار (روزنامه‌نگار، ناشر و فعال حوزه نشر) در گفتگو با یورونیوز وضعیت بحرانی صنعت نشر در ایران را تأیید اما علل متفاوتی را برای این مسئله عنوان می‌کنند. آنها همزمان از تغییر سیاست‌های دولت در این حوزه خبر داده و می‌گویند تغییر سیاست‌های دولت منجر به تغییراتی در حوزه نشر شده که امیدواری‌هایی را برای عبور از بحران ایجاد کرده است.

محمود آموزگار سیاست‌های دولت در سالیان پیش را عامل ایجاد ناهنجاری‌هایی در حوزه نشر می‌داند و به یورونیوز می‌گوید: مجموعاً چیزی که از حاصل این ناهنجاری‌ها متولد می‌شود موجود ناقص‌الخلقه‌ای است که ممکن است نتواند عملکرد طبیعی خودش را داشته باشد. الآن نشر ما در چنین وضعیتی است البته خوشبختانه در حوزه نشر می‌شود با جدیت این نکته را مطرح کرد که یک تغییری در سیاست‌های وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی رخ داده. البته این مقدار را ممکن است که بعضی‌ها کافی ندانند ولی به نظر من با توجه به شرایطی که کشور دارد این تغییرات، تغییراتی است در جهت انجام جراحی‌های لازم برای بهبود اوضاع و برای اینکه مسیر در حوزه نشر به سمت مقصد مطلوب روی ریلی بیاید که مدت‌هاست از آن خارج شده است.


محمود آموزگار رئیس اتحادیه ناشران و کتاب‌فروشان تهران

تعداد چند برابری ناشران، سیاست‌های تحمیلی از سوی دولت و میزان اندک کتاب‌فروشی‌ها به گفته آقای آموزگار ازجمله این ناهنجاری‌ها است. رئیس اتحادیه ناشران و کتاب‌فروشان تهران توضیح می‌دهد: با توجه به تعداد زیاد ناشران که دنبال فرصتی برای عرضه کتاب‌های شان در کشور می‌گردند طبیعی است که میزان اندک کتاب‌فروشی‌ها در کشور این شرایط را برای فروش فراهم نمی‌کند و طبیعی است که این منتقل می‌شود به نمایشگاه‌ها و به‌این‌ترتیب نمایشگاه‌ها از هویت واقعی خودشان که نمایش آخرین آثار تولیدشده در حوزه نشر است تهی می‌شوند. اینکه نمایشگاه محلی باید باشد برای گفتگوهای تجاری و اقتصادی درباره نشر کتاب، رخ نمی‌دهد و صرفاً تبدیل می‌شود به محلی برای فروش کتاب. از سوی دیگر فاصله فعالیت‌های نشر در پایتخت کشور سه برابر بقیه مناطق کشور است و قاعدتاً تأثیر می‌گذارد روی اینکه ما یک سیستم توزیع درستی نداشته باشیم.

ابراهیم کریمی، مدیر موسسه پخش گزیده اما نظر دیگری دارد. او می‌گوید که اتفاقاً مؤسسات توزیع در ایران بیش از نیاز بازار حضور دارند و فعالیت می‌کنند و مشکل تقاضا است. آقای کریمی در مصاحبه با یورونیوز اشاره می‌کند که بازار کتاب نسبت به گذشته دچار رکود شده اما نه این‌چنین که اعلام ورشکستگی شود.

او کتاب نخواندن ایرانیان را علت عمده بحران صنعت نشر در ایران می‌داند و می‌گوید: از کودکی کتاب خواندن را یاد نمی‌گیریم و بهترین کار این است که همان‌طور که آقای روحانی در یک جلسه‌ای گفتند یک زنگی هم به نام زنگ مطالعه داشته باشیم در مجموعه دروسی که بچه‌ها در مدرسه دارند. این‌گونه بچه‌ها از مدرسه با کتاب و کتاب‌خوانی و کتاب‌های غیردرسی آشنا می‌شوند. اگر در هر مدرسه‌ای یک کتابخانه عمومی داشته باشیم و بچه‌ها تجربه کتاب خواندن را تجربه کنند و لذتش را بچشند همان بچه‌ها چند سال بعد دانشجویان این مملکت می‌شوند.

کانال‌های متنوع و وسایل ارتباط‌جمعی موضوع دیگری است که آقای کریمی اشاره می‌کند و می‌گوید: همین کانال‌های متنوع و این‌همه وسایل ارتباطی گوناگون باعث شده به سمت خلاصه گویی و کوتاه بودن رفته‌ایم. مدام چیزهای خیلی کوتاه تک‌جمله‌ای و یک پاراگرافی را می‌خوانیم و خودمان را از لذت کتاب خواندن محروم می‌کنیم. اوضاع اقتصادی هم یک بخش است قشر کتاب‌خوان معمولاً قشر خیلی پولداری در مملکت ما نیست. بالا رفتن قیمت کتاب هم یک دلیل است البته قیمت کتاب در مقایسه با کالاهای دیگر زندگی بالا نیست ولی هزینه‌های زندگی این‌قدر بالاست که همه درآمد خانواده را می‌بلعد. هزینه مسکن و پوشاک و تحصیل فرزندان و خوراک این‌قدر بالاست که پایان ماه چیزی برای خانواده نمی‌ماند که بخواهد صرف کتاب بکند.

کمبود تقاضا از مهم‌ترین عواملی است که به دیدگاه ابراهیم کریمی باعث بحران شده است و او در توضیح علل کمبود تقاضا می‌گوید: کتاب در رسانه‌های ما معرفی نمی‌شود و تبلیغ هم نمی‌شود چون این‌قدر هزینه‌های تبلیغ گران است که ناشر در توان اش نیست این هزینه‌ها را بپردازد. ما شاهد بودیم در برنامه‌های تلویزیونی که یک کتابی را مطرح و عنوان کردند این کتاب به سرعت چند نوبت چاپ شده. ما این همه کانال‌های تلویزیونی داریم اگر نویسندگان و شعرای ما در برنامه‌های تلویزیونی حضور پیدا بکنند با آنها گفتگو بشود و کتاب‌هایشان معرفی شود مطمئن هستم که یک تیراژ قابل‌توجهی از کتاب توسط بینندگان خریداری می‌شود.

اقتصـاد گلخانه‌ای و ورشکستگی یک رویکرد

محمود آموزگار، اقتصاد نشر در ایران را اقتصاد گلخانه‌ای می‌خواند و می‌گوید: اقتصاد نشر به طور کلی اقتصاد گلخانه‌ای است. وجه غالب اش این است این‌طور نیست که مطلقاً به این صورت باشد. یعنی حجم زیاد ناشر برخلاف استانداردهای جهانی و نبودن امکانات برای توزیع و فروش کتاب، ناشران را وادار می‌کند که به دولت فشار بیاورند که کتاب‌هایشان را بخرد یا نمایشگاه برگزار کند. تا وقتی‌که وضعیت اقتصادی اجازه دهد دولت این کار را بکند و جلو می‌رود ولی به‌محض اینکه دولت با مشکلات اقتصادی مواجه می‌شود قاعدتاً این قضیه افت می‌کند.

برای اینکه از این قضیه بیرون بیاییم باید رویکردی در پیش بگیریم که صنعت نشر مستقل و متکی به خود داشته باشیم به مخاطب فکر بکنیم به تولید آثاری برای مخاطب بیندیشیم یعنی درواقع مخاطبین بیایند کتاب‌های ما را بخرند نه اینکه منتظر باشیم دولت بیاید بخرد. این ورشکستگی به نظر من ورشکستگی حوزه نشر نیست ورشکستگی یک رویکرد اتکا به دولت و یک اقتصاد گلخانه‌ای در حوزه نشر است. من اتفاقاً این را خیلی بد نمی‌دانم. این می‌تواند باعث شود آنهایی که با این نگاه وارد این حوزه شده‌اند که کتابی تولید کنند و به دولت بفروشند و آنهایی که به مخاطب نیندیشیدند این حوزه را ترک کنند ولی ناشران حرفه‌ای و ناشران واقعی بستر مناسبی برای‌شان ایجاد می‌شود که اگر بتوانند از مجموعه این تجارب چه در داخل کشور و چه در کشورهای دیگر استفاده کنند قاعدتاً به سمتی خواهیم رفت که صنعت نشر متکی‌به‌خود داشته باشیم.

رئیس اتحادیه ناشران و کتاب‌فروشان تهران سپس به افت تیراژ کتاب‌ها در ایران اشاره می‌کند و می‌گوید: اینکه شمارگان پایین آمده عمدتاً حوزه کتاب‌های عمومی را در برمی‌گیرد یعنی کتاب‌هایی که به‌نوعی در ساخت فرهنگ یک جامعه تأثیر دارند و این نگرانی‌هایی را ایجاد می‌کند. یک بخشی این است که ما ادبیات درخوری تولید نمی‌کنیم و باید برویم به سمت تولید کتاب‌هایی که بتوانند مخاطب را جذب کنند. یعنی ایجاد تقاضای کتاب در حوزه عمومی. باید ایجاد نیاز به کتاب بکنیم در کشور و کتاب خوانی را ترویج کنیم. در برنامه‌های تلویزیونی و فیلم‌ها و سینماها، بیلبوردهای تبلیغاتی، ایجاد کتابخانه در بانک‌ها و بیمارستان‌ها می‌تواند کمک کند موضوع مراعات حقوق مؤلف اهمیت دارد که متأسفانه علیرغم قانون مصوب ۱۳۴۸ فرهنگ‌سازی برای اجرای این قانون در کشور نشده و اهل ‌قلم خود ناقض این حقوق هستند و آثار یکدیگر را به‌صورت پی‌دی‌اف یا هر چیز دیگری در فضای مجازی نشر می‌دهند.

بازگشت به دهه ۶۰

آگهی

داریوش معمار، ناشر و روزنامه‌نگار فعال حوزه نشر اما معتقد است که وضعیت فعلی صنعت نشر در ایران از نظر وخامت تنها با سال‌های اولیه دهه ۶۰ قابل‌ مقایسه است. او سیاست‌های دولت محمود احمدی‌نژاد را از عوامل مهم بحران در این حوزه می‌خواند و به یورونیوز می‌گوید: متأسفانه در دولت‌های نهم و دهم، نگاه به بازار نشر اعم از مؤلف و ناشر، توزیع‌کننده و فروشنده و مخاطب، بیشتر یک نگاه کنترلی و سفارشی بود. نگاه حمایتی نبود. یعنی جنبه‌های حمایتی تا جایی که امکان داشت تبدیل به رانت‌های عجیب‌وغریبی شد که درنهایت موجب تضعیف بازار نشر شد از طرف دیگر فربه‌شدن نهادهای نظارتی به شکل دیگری بازار نشر را تضعیف کرد.

شرایط فعلی بازار نشر محور دومی است که باید در نظر گرفت. استارت بحران فعلی بازار نشر از سال ۹۰ بود یعنی با بالا رفتن قیمت ارز در ایران و افزایش چند برابری هزینه‌های زندگی مردم اولین اتفاقی که افتاد این بود که سبد خانوار در ایران نصف و طبقه متوسط در ایران به‌شدت تضعیف شد. طبیعتاً در تمام دنیا یکی از مهم‌ترین مشتریان کتاب و روزنامه و مجله، طبقه متوسط است. تضعیف طبقه متوسط باعث پایین آمدن توان خرید شد و اولین چیزی هم که در ایران از سید خرید طبقه متوسط خارج شد کتاب و روزنامه بود یعنی کالاهای فرهنگی.

آقای معمار به وضعیت اقتصاد نشر می‌پردازد و می‌گوید: از سال ۹۰ که هزینه‌ها یعنی قیمت کاغذ یک دفعه سه چهار برابر شد، هزینه‌های چاپ و نگهداری و اجاره محل و.. در ابتدا همه اینها خود را در بازار نشر نشان نداد یعنی اول به ناشران فشار آمد قیمت کتاب‌هایی که قبلاً چاپ کرده بودند را نمی‌توانستند پشت جلد تغییر دهند اما هزینه‌هایشان افزایش پیدا کرد.

اما در بازار کتاب، مخاطبان هنوز احساس نمی‌کردند همین‌قدر حس می‌کردند که توان سابق را برای خرید کتاب نداشتند. بازار کتاب افت کرد اما از نمایشگاه سال ۹۳ این موضوع خودش را نشان داد. چون کتاب‌هایی که از قبل در انبار بود تمام شد، ناشران مجبور شدند با هزینه‌های جدید کتاب چاپ بکنند و یک دفعه قیمت پشت جلد یک کتاب سیصد صفحه‌ای از ۷ یا ۸ هزار تومان شد ۲۴- ۲۵ هزار تومان. در این شرایط دیگر تیراژ کتاب در ایران به دلیل فقر اقتصادی مردم و افزایش چند برابری قیمت در سال ۹۴ رسید به ۵۰۰ نسخه. تا جایی که الآن در ۷۰ درصد موارد کتاب‌های تولیدی، حتی ناشران بزرگ، کتاب‌های کیفی‌شان ۵۰۰ نسخه است البته کتاب‌های عامه‌پسند همچنان ممکن است در تیراژ هزار هم چاپ شود ولی آنها هم بازار تجدید چاپ کتابشان افت کرده است.

آگهی

چشم‌انداز نشر

صنعت نشر با وضعیتی که توصیف شد به چه سمتی می‌رود و چه چشم‌اندازی دارد؟ محمود آموزگار، رئیس اتحادیه ناشران و کتاب‌فروشان تهران می‌گوید: در مجموع دو سال و خورده‌ای که از عمر دولت فعلی می‌گذرد سیاست‌های مثبتی می‌بینیم به‌طور مشخص الآن توجه به کتاب‌فروشی‌ها را در دستور کار وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی می‌بینیم و مهم این است که در وهله اول ببینیم چگونه می‌توانند کمک کنند یا سیاست‌هایی در پیش بگیرند که کتاب‌فروشی‌های موجود به بقای خود ادامه دهند و مثل یخ جلوی آفتاب آب نشوند.

در وهله دوم فاصله‌ای که بین مرکز و پیرامون از حیث فعالیت نشر وجود دارد را با شروع برنامه‌هایی در جهت تأسیس و ایجاد کتاب‌فروشی‌های جدید در مناطق کمتر برخوردار کم کنند. من فکر می‌کنم که این قضایا و البته بحث‌هایی چو کاهش هزینه‌های کتاب‌فروشی‌ها و در دستور کار قرار دادن معافیت مالیاتی کتاب‌فروشی‌ها می‌توان امیدوار بود به بهبود اوضاع.

بحث ما این است به‌عنوان صنف و اتحادیه که دولت لازم نیست چیزی پرداخت کند، عوارض را از ما نگیرند تا مادامی‌که رفع نیاز شویم و بتوانیم در این حوزه بمانیم. و البته چیزی که باعث امیدواری می‌شود تشخیص درست است. وقتی شما بیماری سختی دارید در وهله اول مهم تشخیص بیماری است تصور من این است که این تشخیص صورت گرفته و مشخص است کجاها چه ایراداتی است و خود این قضیه این بستر را ایجاد می‌کند که ما به آینده‌مان امیدوارانه نگاه کنیم.

آگهی

ابراهیم کریمی مدیر موسسه پخش گزیده هم می‌گوید که مشخصاً وزارت ارشاد نسبت به گذشته بسیار متحول شده ناشران هم فعالیتشان را می‌کنند و باید برای تقاضای بیشتر تلاش کنیم. من به نوبه خودم از همین مدت دو سه ساله از وزارت ارشاد ممنونم کتاب‌های زیادی قبلاً منتشر نمی‌شد الآن منتشر شده و می‌شود منتها بیشتر نیاز به معرفی و بحث و گفتگو و تبلیغ دارد که مردم به سمت کتاب‌خوانی بیشتر روی بیاورند و آرزو می‌کنم هر مدرسه ما در کشور یک کتابخانه داشته باشد.

داریوش معمار ناشر و روزنامه‌نگار حوزه نشر اما معتقد است که دولت متوجه نیست بازار نشر در ایران نیاز به حمایت یارانه‌ای و نمایشگاهی ندارد و اگر دولت قصد دارد از بازار نشر حمایت بکند و در درازمدت و کوتاه‌مدت، کاری برای نشر بکند ابتدا باید پایش را از کفش تشکل‌های ناشرین و اتحادیه کاملاً بیرون بیاورد. یعنی اختیار تصمیم‌گیری در مورد بازار نشر را به اتحادیه ناشران واگذار کند و اتحادیه هم باید در قدم اول نمایشگاه‌ها را در بسیاری از نقاط ایران جمع بکند و هزینه نمایشگاه‌ها را صرف ارائه تسهیلات برای توسعه کتاب‌فروشی‌ها و توسعه پخش در ایران بکند و بهبود وضعیت پست در ایران.

بخش دیگری از هزینه‌ها را هم باید صرف حمایت از تولید آثار کیفی در ایران بکند. همزمان حمایت یارانه‌ای به شکل خرید کتاب و پرداخت یارانه خرید کتاب از سوی وزارت ارشاد باید قطع شود یا به شدت کاهش پیدا کند به خاطر این‌که نوع سازوکار و خرید در وزارت ارشاد و حمایت در وزارت ارشاد به نحوی است که عملاً این نوع حمایت‌ها و یارانه‌ها نه تنها کمکی به بازار نشر در ایران نمی‌کنند بلکه ایجاد تورم می‌کنند. دولت اگر می‌خواهد این بازار را نجات دهد باید سیاست پرداخت یارانه را قطع کند و به شکل تسهیلات در اختیار اتحادیه‌ها قرار دهد تا اتحادیه‌ها بتوانند طبق اصول و شاخص‌هایی که شاخص عملکردی در بازار نشر هستند توزیع کنند.

آقای معمار درعین‌حال اضافه می‌کند که از ابتدای روی کار آمدن دولت آقای روحانی، وزارت ارشاد آقای جنتی ابزار حمایتی نداشته یعنی پول نداشته اما تلاش کرده ابزار کنترلی میلی و سلیقه‌ای که در بررسی کتاب بود را کنترل کند. این موضوع باعث شد که نمی‌گویم همه مؤلفان ولی بخش عمده‌ای از مؤلفانی که سال‌ها کتاب‌هایشان در وزارت ارشاد خوابیده بود مجوز بگیرند.

از طرف دیگر وزارت ارشاد فرصت یا حوصله یا شرایط برنامه‌ریزی درازمدت برای بازار نشر را تا الآن نداشته اما مجموعه بازار نشر به آقای صالحی، معاونت فرهنگی وزارت ارشاد و آقای وزیر فعلی اعتماد بیشتری دارند. یعنی می‌توانم بگویم بخشی از آن اعتمادی که در دوره آقای حسینی در دولت احمدی‌نژاد از بین رفته بود در دوره آقای جنتی بین مجموعه بازار نشر و وزارت ارشاد احیا شد و امیدواری‌هایی به وجود آمده است.

آگهی
هم‌رسانی این مطلبنظرها

مطالب مرتبط

مدیر نشر افق: اینکه با این اوضاع اقتصادی هنوز مردم کتاب می‌خرند شبیه معجزه است

تأثیر بحران اقتصادی موجود بر قیمت کتاب؛ ثبات بازار در عین افزایش قیمت

مردم کشورهای اروپایی چقدر کتاب می‌خوانند؟