جوزپه وردی با اپرای بالماسکه در بارسلون

با همکاری
جوزپه وردی با اپرای بالماسکه در بارسلون
Copyright 
نگارش از Euronews
هم‌رسانی این مطلبنظرها
هم‌رسانی این مطلبClose Button
لینک کپی پیست کد امبد ویدیو:Copy to clipboardCopied

تراژدی در سه پرده با ملغمه ای از کمدی.

تراژدی در سه پرده با ملغمه ای از کمدی. «اون باللو این ماسکرا» یا «بالماسکه»، یکی از آثار جوزپه وردی است که از زمان خلق (در سال ۱۸۵۹) تاکنون بیشترین تحسین ها را به خود جلب کرده است.

در سالن تاتر «لیسه او» بارسلون، پیوتر بچاوا، خواننده تنور لهستانی نقش ریکاردو، شخصیت اصلی اپرا را به عنوان فرماندار بوستون ایفا می کند. پیوتر بچاوا احساسش در باره ایفای نفش در این اپرا می گوید: «خواندن بر روی این موسیقی بسیار لذت بخش است زیرا وِردی قطعات مربوط به ریکاردو، شخصیت اصلی را فوق العاده جذاب نوشته، به گونه ای که ما مدام در حال گذر از مرثیه به لحظات نسبتا مفرح هستیم.» به اعتقاد او این اثر در واقع طیف وسیعی از اجرا را شامل می شود.

این نخستین بار نیست که بچاوا سرنوشت تراژیک ریکاردو را در اپرای بالماسکه اثر وردی می خواند. او به تازگی با ایفای همین نقش در وین و مونیخ نیز خوش درخشیده بود.

ریکاردو به طور پنهانی عاشق آملیا، همسر یکی از وفاداران ترین افسران خود می شود. این افسر بلند پایه که به اشتباه تصور می کند زنش به او خیانت کرده در جریان یک بالماسکه، ریکاردو را به قتل می رساند و زمینه تحقق پیشگویی شوم اولریکا را فراهم می کند.

پیوتر بچاوا تقابل شخصیت اصلی با پیشگو را یکی از درخشانترین لحظه های اثر توصیف می کند و می گوید: «بهترین صحنه برای من رویارویی با اولریکاست، جایی که ریکاردو پیشگویی او را به سخره می گیرد.»

پیوتر بچاوا ترکیب تراژدی و کمدی در این اثر را که با نحوه روایت بدیع وردی بسیار اثر گذار و جذاب از آب درآمده اینگونه تحسین می کند: «شیوه روایت این بخش از داستان که ما را از فضایی مفرح و سرگرم کننده به یکباره وارد بستری جدی می کند بیانگر اوج نبوغ و خلاقیت وردی است. این صحنه از دید من یکی از بهترین لحظه های اپرا و یکی از بزرگترین چالش ها برای یک خواننده تنور است.»

«اون باللو این ماسکرا»، یک کمدی انسانی سرد و د رعین حال گزنده است که کارگردانی آنرا ونسان بوسار فرانسوی بر عهده دارد. بوسار نسخه ای از این اثر را که برای نخستین بار سه سال پیش در تولوز به روی صحنه رفته بود، بار دیگر کارگردانی کرده است.

ونسان بوسار در باره روح واقعی این اثر چنین می گوید: «آنچه در پرده آخراتفاق می افتد تنها یک باله نیست بلکه اشاره ای است به زندگی به مثابه یک باله همیشگی که ما نقاب بر صورت در آن پیش می رویم. روایت در این اثر نقیضی است. لحن سبک و آمیخته با بذله در لایه زیرین، سنگینی سرنوشت دهشتناک انسان را منتقل می کند و به تنهایی هایی عمیق اشاره دارد که در پشت ماسک های باله خود را پنهان کرده اند. همیشه یک چیز در نقطه مقابل خود قرار دارد همانند نقاب که برای سخن گفتن از واقعیت از آن استفاده می شود.»

پیوتر بچاوا نیز با اشاره به همین نکته و اینکه داستان اپرا تنها دستمایه ای است برای انتقال یک ایده انسانی، فارغ از هرگونه ظرف زمانی، می گوید: «آنچه ما اینجا در تاتر «لیسه او» بارسلون انجام می دهیم بی زمان است. اینکه ایده کارگردان بر داستان سابه نیفکنده چیز خوبی است. این اثر همچنین معجونی است خوشایند از درک مدرن اپرا و هنر کلاسیک قصه گویی.»

هم‌رسانی این مطلبنظرها

مطالب مرتبط

رقابت فینالیست‌های جایزهٔ هربرت فون‌کارایان برای رهبر ارکستر جوان

جایزهٔ هربرت فون‌کارایان برای رهبر ارکسترجوان؛ مرحلهٔ نیمه‌نهایی

قهرمان؛ اثری پیشگامانه با هدف شکستن پیش‌فرض‌ها دربارهٔ اُپرا