دولت الکساندر لوکاشنکو، رئیس جمهوری که از ۲۲ سال پیش بر مسند قدرت است، برای اولین بار اجازه برگزاری جشن یکصدمین سالگرد استقلال بلاروس را داده است
بلاروس کشوری اروپایی که با سه کشور عضو اتحادیه اروپا مرز مشترک دارد سعی می کند به اتحادیه اروپا نزدیک تر شود،اما نمی خواهد رابطه اش را با روسیه کم کند موضع دوسویه این کشور نسبت به روسیه و اتحادیه اروپا …دولت لوکاشنکو، رییس جمهوری که از ۲۲ سال پیش در مسند قدرت است و به «آخرین دیکتاتور اروپایی» معروف است، از یک سو آزادیهای مدنی را محدود میکند از سوی دیگر قوانین را تحت فشار مردم لغو می کند.
والری گوریا خبرنگار یورونیوز در سفری که به مینسک، پایتخت داشته، توانسته است با مخالفان سیاسی و فعالان حقوق مدنی و کارگزاران رسمی بلاروس تماس بگیرید.
جشن یکصدمین سالگرد تشکیل جمهوری خلق بلاروس
هزاران نفر مینسک، پایتخت بلاروس روز ۲۵ مارس ۲۰۱۸ میلادی برای جشن یکصدمین سالگرد استقلال کشور به مرکز شهر آمده اند.
بلاروس، پس از توافق لنین با آلمان استقلال خود را در ۲۵ مارس ۱۹۱۸ با تشکیل جمهوری خلق بلاروس اعلام نمود، جمهوری که عمر کوتاهی داشت و با اشغال ارتش سرخ پایان یافت.
اولین بار است دولت الکساندر لوکاشنکو،رییس جمهوری که از ۲۲ سال پیش بر مسند قدرت است این روز را به رسمیت می شناسد.
روز ملی رسمی در بلاروس سوم ژوییه، روز رهایی مینسک از نیروهای نازی، جشن گرفته میشود. اما از نظر عده زیادی ۲۵ مارس روز آزادی و نماد واقعی هویت بلاورسی است.
درست مثل پرچم سرخ و سفیدی لوکاشنکو آن را در سال ۱۹۹۵ ممنوع اعلام کرده بود و برای مردم نماد دموکراسی است.
پرچم سفید با یک نوار افقی شرخ رنگ، پرچم جمهوری خلق بلاروس در سال ۱۹۱۸ بود. این پرچم در سال ۱۹۹۱ بدنبال استقلال بلاروس از شوروی به مدت ۴ سال پرچم کشور بود اما لوکاشنکو آن را ممنوع اعلام کرده بود. پرچمی که سالها ممنوع بود، در جشن امروز در مینسک مجاز است و مردم میتوانند آن را روی صورتهایشان نقاشی می کنند.
یکی از کسانی که در این جشن یادبود شرکت کرده است، میگوید: «امیدوارم این جشن، آغاز دوباره آزادی ما باشد، چون ما بلاروسیها در بلاروس آزاد نیستیم.»
یک دیکتاتور واقعی بر ما حکومت میکند
این رویداد هزاران نفر از مردم را برای جشن و شادی به میدان اصلی شهر کشاندهاست، اما برای کسانی که در گوشه دیگر شهر قصد به راه اندازی تظاهرات را دارند، اوضاع بر وفق مراد نیست.
دهها مخالف رژیم و شهروند در بخش دیگر شهر جمع شده اند تا با سردادن شعارهای سیاسی به سمت محل جشن بروند. اما یک ساعت قبل از شروع جشنها، این تجمع که از سوی دولت ممنوع شده بود، بهسرعت پایان یافت.
دهها نفر از کسانی که شعار آزادی و زنده باد بلاروس سر می دهند، در مینسک و سراسر کشور دستگیر شدند.
یکی از شهروندان میگوید: «امروز روز جشن است. چرا مردم را روز جشن بازداشت می کنند؟ یک دیکتاتور واقعی بر ما حکومت میکند. آزادی بیان وجود ندارد و شغل و کار هم نیست.»
ریشه نارضایتی ها چیست؟ میکولای استاتکویچ، یکی از رهبران مشهور اپوزیسیون رژیم و نامزد سابق ریاست انتخابات جمهوری که به مدت ۴ سال در حبس بود، جواب این سوال را می داند.
همسر استاتکویچ، اپوزیسیون رژیم: در خانه ما دستگاه شنود هست
با میکولا استاتکویچ و همسرش مارینا را چند روز قبل از مراسم جشن یکصدومین سالگرد استقلال بلاروس در منزلشات یادبود ملاقات کردیم. آنها از چند روز پیش از ۲۵ مارس، از ترس دستگیری احتمالی از خانه خارج نشدهاند
استاتکویچ وهمسرش بهطور مدام تحت کنترل هستند. در خانه آنها رادیو همیشه روشن است.
مارینا استاتکویچ میگوید: «اینجا دستگاه شنود هست. سروصدا میکنیم تا صدایمان را کمتر بشنوند.
میکولا استاتکویچ،رهبر حزب سوسیال دموکرات بلاروس در جریان اعتراضات گسترده به انتخاب مجدد لوکاشنکو در سال ۲۰۱۰ میلادی، بازداشت شده بود. لوکاشنکو مدتی قبل از انتخابات سال ۲۰۱۵ دستور آزادی او و چند تن زندانی سیاسی را صادر کرد، اقدامی که منجر به لغو بخش زیادی از حریمهای اتحادیه اروپا علیه بلاروس شد،
با این وجود، دولت به سرکوب مردم ادامه داد. استاتکویچ می گوید که در مجموع هشت سال از زندگیاش را در زندان سپری کرده است.
او میافزاید: «بلاروس یک کشور آزاد نیست. مردم هیچ نقش و تاثیری بر دولت ندارند. اینجا زندانی سیاسی داریم که در زندان شکنجه میشوند. نفس کشیدن در این فضای خفقان امکان ندارد. ترس همیشه حاکم است. اگر کسی درباره آزادی حرف نزند و برای آن مبارزه نکند، مردم کمکم مردم فراموش میکنند که آزادی وجود دارد. از همپاشیدگی جامعه بهترین فرصت برای حمله خارجی است. در حال حاضر لوکاشنکو از حمایت پوتین برخودار است. محبوبیت پوتین در بلاروس از خود لوکاشنکو هم بیشتر است. این امر باعث میشود الحاق بالقوه بلاروس به روسیه، برای پوتین هم جذاب باشد و هم ساده . ما می خواهیم کشوری عادی داشته باشیم به همین دلیل هم برای اعتراض به خیابانها می آییم.»
**بیشتر بخوانید: **
بازدداشت مخالفان چند ساعت قبل از برگزاری جشن یکصدمین سالگرد استقلال بلاروس
گفتگوی ما با استاتکویچ به خاطر زنگ تلفن نیمه تمام ماند. همسر او به تلفن جواب میدهد. به نظر میرسد که سه نفر از دوستان استاتکویچ که مخالف رژیم هستند، دستگیر شدهاند.
استاتکویچ چهار روز بعد از این دیدار، مقابل در خانهاش در حالیکه قصد داشته در تظاهرات روز ۲۵ مارس شرکت کند، بازداشت شد. اکثر مخالفانی که مانند او صبح روز ۲۵ مارس دستگیر شدند، همان شب آزاد شدند.
عقب نشینی لوکاشانکو در مقابل معترضان
ضرب و شتمها و سرکوب معترضان سال گذشته و زمان وضع مالیاتها برای بیکاران شدیدتر بود، این قانون هزاران شهروند طی چندین هفته برای اعتراض به خیابانها کشاند.
طبق این قانون که به مالیات برای انگلها یا سربارهای جامعه معروف بود، کسانی که کمتر از ۶ ماه در سال کار میکنند باید مالیات میپرداختند. البته دولت این قانون را اوایل سال جاری میلادی ( ژانویه ۲۰۱۸) حذف کرد.
نماینده اتحادیه کارگری مستقل در بلاروس: رژیم اقتدارگرا نمیخواهد مردم فکر کنند
با نمایندگان تنها اتحادیه کارگری مستقل در بلاروس قرار ملاقات داریم. این اتحادیه از کارگرانی که شرایط سختی دارند، حمایت میکند و به آنها مشاوره حقوقی میدهد.
پرداخت مالیاتهای معروف به مالیات برای سربارهای جامعه، ولادیمیر و دیمتری را از شهروند ساده به کنشگر اجتماعی بدل کرده است. ولادیمیر در سال ۲۰۱۷ برای نخستین بار در زندگیاش در تظاهرات شرکت کرده بود.
او میگوید: «من را دستگیر کردند و به داخل یک سلول تاریک و بدون تهویه انداختند. بدون هیچ توضیحی و بدون وکیل. حتی حق نداشتم به اعضای خانوادهام اطلاع بدهم. مجبورم کردند معادل۳۵۰ یورو جریمه بدهم که با توجه به وضعیت مالیام رقم بالایی بود. یک برچسب مخالف هم به من زدند که پیدا کردن کار را برایم سختتر کرد.
دیمیتری میگوید: «از زمان وضع این قانون مالیاتی، به سیاستهای جدید دولت بیشتر توجه میکنم. برای اینکه بدانم چگونه باید از خودم محافظت کنم قوانین را مطالعه میکنم.»
ولادیمیر و دیمیتری مثل خیلی از شهروندان بلاروس برای امرار معاش خارج از کشور کار میکنند.
بحران اقتصادی در کشور کاهش درآمد و افزایش نرخ بیکاری را به دنبال داشته است. قانون دیگری قرار است تصویب شود که باعث ایجاد نگرانیهای جدیدی شده است. طبق این قانون ممکن است افراد بیکار یا کمدرآمد مجبور بشوند که حق بیمه و تمام کسورات را بپردازند.
گنادی فدینیچ، یکی از نمایندگان این اتحادیه میگوید: «وقتی مردم از نظر مالی مشکل نداشته باشند، فکرشان بهتر و آزادانهتر کار میکند. این باب میل رژیم اقتدارگرا نیست چون نمیخواهد مردم فکر کنند. مردمی که در فقر بهسر ببرند، نمیتوانند درباره چیزهای مهمتر فکر کنند. غم نان دارند و باید فقط باید فکر زنده ماندن باشند. تفاوت بین دموکراسی و رژیم استبدادی همین است.
این وضعیت باعث نگرانی اتحادیه شده است. دفتر مرکزی این اتحادیه پلمپ شده است و صدها نفر از اعضای آن نیز تحت نظر هستند. دیمیتری چند روز بعد از ملاقات با ما در تجمع غیرقانونی دستگیر شد.
بیشتر بخوانید: جنجال بر سر حضور «آخرین دیکتاتور» اروپا در مقر اتحادیه
وضعیت چالشبرانگیز حقوق بشر، «باید محتاطانه پیش برویم تا ثبات جامعه برهم نخورد»
وجود ساختمان کا گ ب اداره اطلاعات و امنیت اتحاد جماهیر شوروی در بلاروس تحت همین نام، حاکی از این است که فضا برای اعتراضات محدودتر است.
آزادی بیان و آزادی رسانهها تحت کنترل شدید است. اما بهنظر میرسد رژیم الکساندر لوکاشنکو قصد دارد از شدت فشارها کم کند.
از زمان الحاق کریمه به روسیه، کشوری که بلاروس به لحاظ اقتصادی بهشدت به آن وابسته است، مینسک سعی می کند به اتحادیه اروپا نزدیک شود. البته دولت لوکاشنکو باید وضعیت آزادی و حقوق بشر را بهبود ببخشد
ولادیمیر مکی، وزیر خارجه کشور بلاروس از تغییراتی صحبت میکند که بهزودی رخ خواهد داد. در عین حال میگوید باید مراقب روابط کشور با روسیه هم بود.
او میگوید: «نمی توان یک شبه از یک کشوری کمونیستی به یک دولت دموکراتیک اروپایی تبدیل شد. به این معنا نیست که نمیخواهیم یاد بگیریم. اما باید شرایط را در یک زمینه کلی تر بررسی کنیم. امروز به فکر تغییرات احتمالی در قانون اساسی کشور نیز هستیم. وضعیت در بلاروس و در کشورهای اطراف تغییر کرده است- بهعنوان مثال در مورد مسایل امنیتی بحران اوکراین. بههمین دلیل هم مقامات کشور میخواهند محتاطانه پیش بروند تا ثبات جامعه برهم نخورد.»
«این وضعیت برای جوانان مثل مرگ می ماند، نه پیشرفتی هست، نه استقلال و آینده ای؛ همه جا پر است از پلیس»
جوانان کشور اما از این رویه محتاطانه دولت خسته شدهاند. کسنیا را در متروی مینسک پایتخت ملاقات میکنیم. او برای تامین هزینهها و امرار معاش مرتب به اینجا می آید.
زن جوان در شهر کوچکی در یکصدکیلومتری پایتخت معلم است. او را هنگام بازگشت از مدرسه ملاقات میکنیم. حقوق او ۲۰۰ یورو در ماه است، پولی که فقط جوابگوی نیازهای اولیه اوست. او می گوید که برای هیزم باید نصف حقوقش را بدهد.
کسنیا مجبور است هر هفته ۳ روزنامه بخرد. روزنامههایی که از نظر او تبلیغاتچی رژیم هستند. او میگوید خریدن این روزنامهها برای تمام معلمها اجباری است. از او میپرسیم که این روزنامهها درباره چه هستند. کسینا در حالیکه آنها را داخل بخاری میاندازد میگوید: «درباره سیاست درباره دولت، قانون، درباره همه چیز. نمیدانم. من واقعا آنها را نمیخوانم. به درد سوزاندن میخورد.»
به اعتقاد او فشارهای ایدیولوژیک موجود در مدارس سختر از همه چیز است.
کسینا در ادامه میگوید: «می دانید هر کس از چیزی میترسد. معلم از مدیر میترسد و مدیر از مافوقش. این فضا، فضای آزادی نیست. شاید برای فرد مسنی که در اتحاد جماهیر شوروی زندگی می کرده این وضع خیلی هم خوب باشد. نمی دانم. اما برای جوانان مثل مرگ می ماند. نه پیشرفتی در آن هست نه استقلال و نه آینده ای و همه جا پر است از پلیس.»
سومیلی، جوان دیگری است که او را در شهر کوچک دیگری میبینیم. او خواننده رپ است و توانسته با پولی که با کار در خارج از کشور به دست آورده است، خانه ای در شهر کوچکی اطراف پایتخت بخرد. او در اینجا یک استودیو برای ضبط موسیقی هم دارد.
سومیلی یکی از کسانی است که سال گذشته نامه معروف به نامه «شادی» (دل خوش) را دریافت کرده است. در این نامه از او خواسته شده که به دلیل اینکه «سربار جامعه» است مالیات بدهد، هدف این نامه افرادی است که کار ندارند.
آهنگساز جوان پس از دریافت این احضاریه نماهنگ جدیدی ساخته که در آن نامههای اداره مالیات را میسوزاند.
او میگوید: «اینجا در این دهکده احساس آزادی بیشتری دارم. در حال حاضر مشکلی با دولت ندارم. هر چه را بخواهم و هر چه را فکر میکنم به زبان میآورم، مشکلی ندارم شاید چون هنوز من را پیدا نکرده اند.»
تقابل میان میراث به جای مانده از شوروی و عطش برای مدرنیته میان جوانان
تمام جوانان در بلاروس مثل سومیلی و کسینا فکر نمیکنند. میراث به جا مانده از کمونیسم و عطش برای مدرنیته جوانان بلاروس را دوپاره کرده است.
به همایش سالانه جوانان جمهوری خواه بلاروس میرویم که بزرگترین سازمان جوانان در کشور است. پیشینه این سازمان به کومسومول سازمان جوانان حزب کمونیست شوروی بر می گردد.
متن ترانهای که در سالن همایش پخش میشود، حس میهنپرستانه این جوانان را نشان میدهد: _ما جوان هستیم. ما امید کشور هستیم. ما به سنتها و پیشینیانمان وفاداریم. جوان هستیم و از یک خانواده خانواده یعنی من یعنی تو. _
«در بلاروس ثبات وجود دارد و همه چیز شفاف است»
تعهد این جوانان به میهن و به دولت خلل ناپذیر بهنظر میرسد.
آرتیسیوم مسیول تشکیلات نظم و امنیت سازمان جوانان جمهوری خواه بلاروس در مینسک است. او گاهی با پلیس همکاری میکند. او میگوید: «عشق به میهن، وطنپرستی، احساسات میهنپرستانه مهمترین ارزشهای من در زندگی هستند. ما از دوران کودکی از مدرسه این ارزشها را یاد میگیریم.
یگور ۲۱ ساله در کنار او رییس شاخه جوانان شورای نمایندگان شهر مینسک است. او میگوید: «چیزهایی که در کشور ما اهمیت داشتند هنوز هم مهم هستند، چیزهایی مثل ، احترام به مردم، توجه ویژه به تک تک شهروندان، به همه شهرها، روستاها و جاده هایش. بههنگام ورود به بلاروس با کشوری تمیز روبرو میشوید که از تک تک شهروندانش مراقبت میکند. بههمین دلیل هم احساس میکنیم ثبات وجود دارد و همه چیز شفاف است.»
«قدرت در بلاروس دو دست دارد: با یک دست نوازش می کند و با دست دیگر میزند»
پاول بلاووس بدنبال ترویج شکل دیگری از هویت ملی است. او مغازهای را سه سال پیش باز کرده است که در آن همه چیز به رنگ پرچم سابق سرخ و سفید جمهوری خلق بلاروس است.
او توضیح میدهد که چه چیزهایی در مغازهاش میفروشد: «ما در اینجا همه جور بازیهای بلاروسی داریم، کتابهای ادبیات بلاروس برای کودکان و بزرگسالان. از جمله کتابهای سوتلانا الکسیویچ، نویسنده اهل بلاروس و برنده جایزه نوبل ادبیات. یادگاری، کادو، موسیقی، هر چیزی که نماینده بلاروس است همانطور که هست و باید باشد.»
وجود همین مغازه نشان می دهد که رژیم لوکاشنکو که به «آخرین دیکتاتور» اروپا معروف است، بعضی آزادیها را به مردم داده است اما این آزادی ها هنوز خیلی محدود هستند.
پاول بلاووس میگوید: «درست است که تغییرات مثبتی رخ داده و کسی فروشگاه ما را نمی بندد اما اگر با پرچم سفید و قرمز بیرون بروم پلیس به سراغم میآید و قطعا با مشکل برخورد خواهم کرد. قدرت دو دست دارد: یک دست نوازش می کند و دست دیگر می زند- یک دست اجازه می دهد و با دست دیگر منع می کند . ما میان این دو دست قرار هستیم. تلاش می کنیم گیر هیچکدام از این دو دست نیافتیم.»
مردم می خواستند جشن استقلال بلاروس برگزار شود و موفق شدیم
پاول یکی از برگزارکنندگان اصلی جشن یکصدومین سالگرد استقلال بلاروس هم هست.
او را روز در روز ۲۵ مارس ۲۰۱۸ میلادی هم ملاقات میکنیم. او بنری را نشان میدهد که روی آن نوشته شده است: زنده باد بلاروس
حلقه محاصره پلیس را می بینیم و پلیس افرادی را دستگیر می کند. پاول میگوید: «اما اگر به اینجا امده ایم به این دلیل نیست که مجوز داشتیم، به این خاطر است که مردم میخواستند به اینجا بیایند. مردم می خواستند این رویداد برگزار شود. به همین دلیل هم موفق شدیم.»
اما چهره واقعیت به سرعت نمایان می شود. خبردار میشویم که پلیس پس از کنسرت حدود ۱۰ نفر از کسانی را که با پرچمهایشان در خیابانها مانده بودند، دستگیر کرده است.
اما شور و شوق پاول طی چند ساعت به بقیه کسانی که در جشن شرکت کردهاند، سرایت میکند. او را میبینیم که روی سن خطاب به جمعیت میگوید: «ما امروز ما ثابت کردیم که هیچ کس نباید از ما بترسد و ما هم از هیچ چیز نمی ترسیم. ما باهم یک ملت هستیم، با هم می سازیم و با هم زندگی می کنیم. با هم در این سرزمین زندگی خواهیم کرد. به زبان بلاروسی صحبت خواهیم کرد پرچم سرخ و سفید پرچم ما خواهد بود.»