تقی آزاد ارمکی در گفت‌وگو با یورونیوز: جمهوری اسلامی حریف مافیای آموزش و پرورش نمی‌شود

تقی آزاد ارمکی در گفت‌وگو با یورونیوز: جمهوری اسلامی حریف مافیای آموزش و پرورش نمی‌شود
نگارش از Euronews
هم‌رسانی این مطلبنظرها
هم‌رسانی این مطلبClose Button

«این مافیا مساله اصلی‌اش پول است. یعنی در پی تولید ثروت است از راه به ظاهر مشروع آماده‌سازی دانش‌آموزان برای دستیابی به فرصت‌های بهتر. این گروه مافیایی، مجموعه بزرگی از افراد است که بخش اعظم آنها آدم‌های خود آموزش و پرورشند.»

آگهی

تهیه و تنظیم: هومان دوراندیش

تقی آزاد ارمکی، جامعه‌شناس در گفتگو با یورنیوز گفت که بخش عمده‌ای از مافیای آموزش و پرورش ایران متشکل از مدیران و کارمندان و معلمان نظام آموزش و پرورش ایران است.

پول هدف اصلی است

آقای آزاد ارمکی درباره ویژگی‌های مجموعه‌ای که به مافیای آموزش و پرورش در ایران مشهور شده در این مصاحبه گفت: «این مافیا مساله اصلی‌اش پول است. یعنی در پی تولید ثروت است از راه به ظاهر مشروع آماده‌سازی دانش‌آموزان برای دستیابی به فرصت‌های بهتر. این گروه مافیایی، مجموعه بزرگی از افراد است که بخش اعظم آنها آدم‌های خود آموزش و پرورشند. یعنی این طور نیست که عده‌ای از خارج آموزش و پرورش، مثلاً مهندسان یا نظامیان کشور، این مافیا را تشکیل داده باشند. مافیای آموزش و پرورش را اکثراً همین کسانی که در حول و حول نظام آموزش و پرورش هستند، یعنی مدیران و کارمندان و معلمان، تشکیل داده‌اند. ویژگی سومش این است که به وضعیت و شرایط آموزش و پرورش آگاه است و مشکلات و نابسامانی‌ها و ضعف‌های این نهاد را می‌شناسد چراکه تا حد زیادی برآمده از دل همین نهاد است. ویژگی چهارمش این است که نوعی ایدئولوژی را دارد تولید می‌کند که جان کلامش "ارتقای موقعیت اجتماعی آدمها از طریق آموزش و پرورش" است و بر همین اساس، رقابتی جدی بین دانش‌آموزان و خانواده‌هایشان ایجاد کرده است تا به اهداف مالی خودش برسد. ویژگی پنجم این مافیا، سازماندهی آن است. یعنی آدم‌های این تشکیلات افراد ساده‌ای نیستند بلکه آدمهایی بسیار هوشمند و پیچیده‌اند که بر اساس یک سازماندهی دارند عمل می‌کنند. آدمهای این مجموعه از منابع و امکانات و فرصت‌های موجود در عرصه آموزش و پرورش خبر دارند و بسیار شبیه معلمان و مدیران آموزش و پرورش‌اند. ضمناً از حیث مشی و منش، باید گفت که این‌ها اکثراً افرادی مذهبی‌اند که سلوک و ظاهرشان مقبول نظام سیاسی است. یعنی مافیای آموزش و پرورش را سکولارها درست نکرده‌اند. این مافیا از طریق کتابهای کمک‌آموزشی، کلاس‌ها و درس‌ها و مهارتهایی که تولید می‌کنند به ثروت می‌رسد. مثلاً مهارت کتاب خواندن و امتحان دادن. کنکورهای آزمایشی مستمری که برگزار می‌کنند، فارغ از اینکه چقدر مفید است، در خدمت تولید همین مهارت امتحان دادن است.»

بحث مربوط به مافیای آموزش و پرورش و کنکور در رسانه‌های داخلی ایران، پس از دیدار اخیر جمعی از مدیران انتشارات کتاب‌های کنکور و کمک‌درسی با شماری از مراجع تقلید و روحانیان ارشد قم، در روزهای گذشته بالا گرفته است. در این دیدار که روز پنج‌شنبه ۲۲ آذر ماه صورت گرفت، ابوالفضل جوکار مدیر انتشارات کتاب‌های کنکور و کمک‌درسی «گاج» به عنوان یکی از اعضای «انجمن فرهنگی ناشران آموزشی کشور» در گفت‌وگو با آیت‌الله جعفر سبحانی، از مراجع تقلید، و آیت‌الله حسینی بوشهری، معاون جامعه مدرسین حوزه علمیه و امام جمعه موقت شهر قم، از برنامه وزارت آموزش و پرورش برای حذف تکلیف شب دانش‌آموزان انتقاد کرد و انتقاداتش با تایید این روحانیان بلندپایه مواجه شد.

مافیای کنکور

این استاد جامعه‌شناسی دانشگاه تهران درباره آنچه که به مافیای کنکور موسوم شده می‌گوید: «مافیای کنکور منطقاً در ذیل مافیای آموزش و پرورش قرار می‌گیرد. مافیای تولید مدرک هم داریم که ادامه منطقی مافیای کنکور است ولی نه در دایره مافیای آموزش و پرورش که حوزه مافیای آموزش عالی قرار دارد. بخشی از شبکه موسوم به مافیای کنکور، جزو طراحان سوالات کنکور است و این سوالات را به گونه‌ای طراحی می‌کند که کتاب‌های کمک‌درسی به فروش برسند. این افراد با استفاده از همین منابع کمک‌آموزشی، سوالات کنکور را طراحی می‌کنند و همین باعث می‌شود بخش زیادی از دانش‌آموزان این منابع کمک‌درسی را بخرند. اگر موسسات کمک‌آموزشی فعال در ایران، در مافیای کنکور دست نداشتند، ممکن نبود که دانش‌آموزان دبیرستانی هر ساله کتابها و سی‌دی‌های کمک‌درسی گران‌قیمت این موسسات را بخرند و بخوانند.»

فرهاد رهبر، رئیس دانشگاه آزاد اسلامی، در دی ماه ۱۳۹۶ درباره گردش مالی موسساتی که در افکار عمومی جامعه ایران به مافیای کنکور موسوم شده‌اند گفت: «یک لولا میان نظام پرورشی و آموزش عالی وجود دارد که ۸ هزار میلیارد تومان گردش مالی آن است. یعنی کلاس‌های کنکور، برگزاری آزمون و مسائل این‌چنینی دارای ۸ هزار میلیارد تومان گردش مالی است که افرادی اجازه نمی‌دهند کنکور حذف شود.»

معلمان مافیایی و دانش‌آموزان خسته

آقای آزاد ارمکی در پاسخ به این سوال که فعالیت این موسسات چه ایرادی دارد، گفت: «ایرادش این است که مهارت‌آموزی را از آموزش و پرورش خارج می‌کند و در اختیار نهادهایی قرار می‌دهد که مساله اصلی‌شان نه ارتقای سواد و فرهنگ بلکه تولید ثروت است. دوم اینکه، معلمان خوب ما را از مدارس خارج و وارد این نهادها و موسسات می‌کند. در نتیجه نابسامانی‌های آموزش و پرورش پابرجا باقی می‌ماند چراکه منبع درآمد اصلی نیروهای کارآمد و باکیفیتش، جایی جز آموزش و پرورش می‌شود. سوم اینکه، در اثر فعالیت این موسسات اقتصاد دوگانه حوزه آموزش ایجاد می‌شود. یعنی آموزش متناسب با نیاز بازار نخواهد بود. مثلاً اگر نیاز به پزشک در جامعه کاهش یابد، این موسسات با کتابهایشان بازاری کذایی و کاذب برای رشته پزشکی ایجاد می‌کنند و مانع از کاهش متقاضیان ورود به رشته پزشکی می‌شوند. در واقع در اثر فعالیت این موسسات، دانش‌آموزان بر اساس واقعیت‌ها انتخاب رشته نمی‌کنند. ضمناً فشار ناشی از کتاب خواندن مضاعف و شرکت در کلاس‌ها و کنکورهای آزمایشی این موسسات، دانش‌آموزانی خسته تحویل دانشگاهها می‌دهد. دانش‌آموزانی که با نمره بالا کنکور را رد کرده‌اند اما خسته و افسرده وارد دانشگاه می‌شوند. عموم بچه‌های درس‌خوان مدارس، در دانشگاه خسته‌اند. فشار ۱۲ سال درس خواندن به جای خود، فشار مطالعه کتابها و شرکت در کلاسهای این موسسات هم به آن اضافه می‌شود.»

خبرگزاری فارس در دی ماه ۱۳۹۶ به نقل از یک منبع آگاه درباره مدرسان این موسسه‌ها نوشت: «خیلی از این افراد اصلاً مدرک دانشگاهی ندارند. آنها تا ۵ سال پیش و قبل از پر و بال گرفتن موسسه‌شان یک معلم مستاجر و عادی بودند اما حالا خانه‌های میلیاردی در بهترین مناطق تهران دارند.»

فشار اقتصادی و فقدان عدالت آموزشی

این جامعه‌شناس ایرانی، تحمیل فشار اقتصادی و روانی بر خانواده‌ها را از دیگر نتایج فعالیت موسسات آموزشی مذکور می‌داند و می‌گوید: «آموزش پولی در ایران، فشار اقتصادی خودش را بر خانواده‌ها وارد می‌کند. هزینه بالای کتابها و کلاس‌ها و سی‌دی‌های آموزشی این موسسات هم فشار مضاعفی بر اقتصاد خانواده‌ها وارد می‌کند. علاوه بر این، فشاری روانی هم در کار است. یعنی بسیاری از خانواده‌ها هزینه زیادی صرف می‌کنند برای تامین کتابها و سی‌دی‌های کمک‌آموزشی و همین طور حضور فرزندانشان در کلاس‌های این موسسات، اما به نتیجه مطلوب نمی‌رسند. رقابت بین دانش‌آموزان به تقویت نهاد مدرسه منتهی نمی‌شود چراکه این رقابت در مدرسه صورت نمی‌گیرد. این رقابت به خالی شدن جیب والدین، خستگی مضاعف دانش‌آموزان و پر شدن جیب این موسسات منجر می‌شود. کار این موسسات هیچ ربطی به عدالت آموزشی ندارد. برعکس، در خدمت تولید بی‌عدالتی آموزشی است چراکه هزینه بالای کتابها و کلاس‌های این موسسات، در توان خانواده‌های محروم نیست. در این رقابت کسانی شرکت می‌کنند که پول کافی دارند.»

ابوالفضل جوکار، موسس انتشارات گاج، هدف این انتشارات را «توسعه عدالت آموزشی» عنوان کرده است اما منتقدان وی می‌گویند قیمت سرسام‌آور کتاب‌ها و سی‌دی‌های آموزشی این موسسه، تناسبی با آرمان توسعه عدالت آموزشی ندارد. به گزارش سایت آفتاب‌نیوز «معمولی‌ترین پکیج درسی آموزشگاه‌های کنکور، 5 دی‌وی‌دی با قیمت ۳۰۰ هزار تومان است.»

عکس از: محسن اسماعیل زاده، خبرگزاری ایسنا

آب در آسیاب استرس کنکور

تقی آزاد ارمکی درباره نقش کنکورهای آزمایشی این موسسات در کاهش «استرس کنکور» در دانش‌آموزان می‌گوید: «این موسسات خودشان در خدمت تولید و تقویت استرس کنکورند. استرس کنکور را مشاور مدرسه باید در دانش‌آموز کاهش دهد نه این موسسات. اتفاقاً این موسسات از تشدید استرس کنکور استقبال و آن را تولید می‌کنند چون چنین استرسی موجب می‌شود دانش‌آموزان بیش از پیش به این موسسات روی بیاورند بلکه بتوانند با تکیه بر متون و شیوه‌های تدریس این موسسات، از سد کنکور عبور کنند.»

کنکور در ایران از سال ۱۳۴۸ آغاز شده و با اینکه در دهه اخیر بحث حذف آن جدی‌تر از قبل مطرح بوده، اما عملاً هنوز پابرجاست. در آبان ماه سال جاری، علیرضا بهرامی رئیس جهاد دانشگاهی علوم پزشکی شهید بهشتی گفت: «در کشور ما ۶۰۰ هزار نفر در رشته تجربی در کنکور شرکت می‌کنند که پزشک شوند اما در خوش‌بینانه‌ترین حالت ۱۰ هزار نفر پذیرفته می‌شوند. آیا در این مسابقه می‌توان کنکور را حذف کرد؟ فکر می‌کنم حذف کنکور تا ده سال دیگر هم غیرممکن باشد.»

گاج و قلم‌چی به کجا وصلند؟

این جامعه‌شناس ایرانی درباره پشتوانه‌های حمایتی موسسات آموزشی بزرگ و مشهوری مثل «گاج» و «قلم‌چی» به یورونیوز گفت: «بنیانگذاران این موسسات به مافیای پنهان اقتصادی و رقابتی در حوزه آموزش و پرورش متصل‌اند و در واقع این افراد بخشی از سیستم جمهوری اسلامی‌اند و خارج از این سیستم نیستند. به همین دلیل، مدیر موسسه گاج این قدر نفوذ دارد که به سراغ مراجع می‌رود و از منافع نامشروع خودش دفاع می‌کند. این افراد در واقع بخش غیررسمی نهاد آموزش و پرورش‌اند. بخش غیررسمی نهاد آموزش و پرورش هم یعنی وزرای دیروز و پریروز، معاونان سابق وزرای آموزش و پرورش در دوره‌های گوناگون، فلان رئیس مدرسه یا فلان مدیر کل بازنشسته. در مجموع یعنی افراد متعددی که قبلاً داخل سیستم آموزش و پرورش بودند ولی الان به هر دلیلی از سیستم آموزش و پرورش خارج شده‌اند و ضعف‌های سیستم آموزشی کشور را هم می‌شناسند و بر این اساس به مافیای آموزشی یا همین بخش غیررسمی آموزش و پرورش پیوسته‌اند و آن را تقویت می‌کنند.»

کانون فرهنگی آموزش یا بنیاد علمی‌آموزشی قلم‌چی در سال ۱۳۷۰ توسط کاظم قلم‌چی تاسیس شده است و در حال حاضر حدود ۴۰۰ مرکز در سراسر ایران آزمون‌های منظم این موسسه آموزشی غیردولتی را برگزار می‌کنند و خدمات کمک‌آموزشی آن را به دانش‌آموزان ارائه می‌دهند. انتشارات گاج یا گروه آموزشی جوکار نیز موسسه‌ای است که در زمینه آموزش و انتشارات کتاب‌های کمک‌درسی فعالیت می‌کند و در سال ۱۳۸۱ ابوالفضل جوکار تاسیس شده است. گاج تاکنون بیش از ۷۰۰ عنوان کتاب از مقطع پیش‌دبستانی تا دانشگاه منتشر کرده و مجموع تیراژ سالانه کتاب‌هایش به ۱۰ میلیون نسخه می‌رسد. تعداد دانش‌آموزان ایران، مطابق اعلام رسمی محمد بطحایی وزیر آموزش و پرورش در آغاز سال تحصیلی جاری، ۱۳ میلیون و ۷۷۸ هزار نفر است.

مافیای «متعهد» در کار نابودی آموزش و پرورش

آقای آزاد ارمکی معتقد است کسانی که مافیای آموزش و پرورش و کنکور را در ایران تشکیل داده‌اند، «خودی‌»هایی هستند که غایت کارکردشان نابودی کارآمدی نظام آموزش و پرورش ایران است: «این افراد متخصص صرف نیستند بلکه افرادی متشرع و به اصطلاح متعهدند و در پس نقاب تعهد و تشرع، در راستای منافع مالی خودشان، مشغول نابود کردن یا از بین بردن کارکرد کل نظام آموزش و پرورش کشورند. این افراد یک عده معلم دیپلمه نیستند بلکه صاحب مدارک علمی بالاتر و افراد زبده و برجسته‌ای هستند که در نظام آموزش و پرورش کشور طی این چهل سال گذشته رشد کرده و بالیده‌اند. این‌ها بخش خصوصی هم نیستند. چپاولگران حوزه فرهنگ و آموزش‌اند چراکه با شناخت مشکلات نظام آموزش و پرورش کشور، با نوشتن مقاله و رساله و کتاب‌های کمک‌آموزشی به سود مالی رسیده‌اند و اساساً منافع و حیان اقتصادی‌شان در گرو استمرار ناکارآمدی کنونی نظام آموزش و پرورش است.»

وی همچنین می‌گوید: « خصوصی‌سازی در آموزش و پرورش به کلی باید ممنوع باشد چراکه عرصه فرهنگ و آموزش، عرصه‌ای نیست که شما بر اساس منطق سرمایه بخواهید در آن فعالیت کنید. منطق سرمایه شما را سوق می‌دهد به سمت سودآوری بیشتر. کسب سود بیشتر هم لزوماً با بهترین روش‌های آموزشی سازگاری ندارد. خصوصی‌سازی، کارکردی غیرمشروع در آموزش و پرورش دارد اما در ایران، مجوز خصوصی‌‍سازی در این حوزه صادر شده و در همین راستا، نیازهای کاذبی تولید می‌شود که مبنای یک حرام‌خواری فراگیر است و خود اهالی آموزش و پرورش هم در این روند مشارکت دارند. وزیر آموزش و پرورش مسیر خوبی را دارد طی می‌کند. یعنی تلاشش بر این است که از رشد نابهنجار حوزه آموزش جلوگیری کند. این رشد نابهنجار در خدمت تولید افرادی است که همه‌شان آماده خروج از کشور هستند و هیچ مهارت فنی و حرفه‌ای خاصی در دوران آموزش کسب نمی‌کنند. برای توقف چنین روندی، ما باید در جهت نابودی این موسسات آموزشی گام برداریم.»

مدارس «فرهنگ» حداد عادل هم مصداق مافیاست

این استاد دانشگاه تهران درباره «مدارس فرهنگ» غلامعلی حداد عادل، رئیس سابق مجلس شورای اسلامی ایران، می‌گوید: «مدارس فرهنگ حداد عادل هم بخشی از مافیای آموزش و پرورش است. برای اینکه این مدارس هم از امکانات آموزش و پرورش در راستای منابع و مقاصد دیگری بهره‌برداری می‌کنند. یعنی تحصیل در این مدارس مستلزم پرداخت هزینه زیادی است و در این مدارس سعی می‌شود دانش‌آموزان به مقاصد خاصی سوق داده شوند؛ مقاصدی که مدارس معمولی آموزش و پرورش، دانش‌آموزان را لزوماً به سمت آنها سوق نمی‌دهند. این مدارس در واقع به نوعی کادرسازی می‌‌کنند برای اینکه دانش‌آموزان علوم انسانی، چنان باشند که باید.»

در شهر تهران ۱۲ مدرسه غیرانتفاعی به نام «فرهنگ» وجود دارد که متعلق به غلامعلی حداد عادل هستند اما در کنار این مدارس، مطابق مصوبه شورای عالی آموزش و پرورش، مدارس فرهنگ دیگری هم تاسیس شده‌ است که در آنها صرفاً علوم انسانی تدریس می‌شود و به مدارس «فرهنگ» علوم انسانی مشهورند.

آگهی

گاج و قلم‌چی مشغول کلاهبرداری‌اند

تقی آزاد ارمکی درباره سرآغاز ظهور پررنگ مافیای آموزش و پرورش در ایران می‌گوید: « این جریان تقریباً از دو دهه پیش به شکل جدی شروع شد. یعنی از وقتی که رقابت برای کسب آموزش با هدف رسیدن به فرصت‌ها و موقعیت‌های برتر، پررنگ‌تر شد. استارت این روند را قلم‌چی زد و دیگران هم به آن پیوستند. در بین موسسات بعدی، گاج از همه نیرومندتر است. گاج تجربه قلم چی را دارد و به نظر می‌رسد متعلق به همان بخش قدرتمند و غیررسمی حوزه آموزش و پرورش در ایران است. قلم‌چی بی‌رقیب بود و خیلی همسان آموزش و پرورش کار می‌کرد. اما گاج منابع انبوه و نیروی بیشتر و فضای بزرگتری دارد و مشغول تولید قواعد و سازوکارهایی هنجاری است. گاج موسسه‌ای عظیم‌تر از قلم‌چی است. قلم‌چی ضعف‌های ابتدایی آموزش و پرورش را مرتفع می‌کرد اما گاج فی‌الواقع رقیب آموزش و پرورش شده است. کار دیگری که گاج و قلم‌چی می‌کنند، تبلیغ این مدعاست که دانش‌آموزان برتر کنکور لزوماً کتابهای این موسسات را خوانده‌ و در اثر حضور در کلاس‌های این موسسات، جزو نفرات برتر کنکور شده‌اند. در حالی که واقعیت این است که یک دانش‌آموز کتابهای زیادی را تورق می‌کند و از کلاس‌های کمک‌آموزشی هم لزوماً بهره ویژه‌ای نصیبش نمی‌شود. اینکه در تبلیغات خودشان موفقیت طبیعی دانش‌آموزان را گره می‌زنند، به کتابها و کلاس‌های خودشان، نوعی کلاهبرداری و شارلاتانیزم است. ضمناً در بین این همه دانش‌آموز طبیعی است که عده‌ای هم در کلاس‌های گاج و قلم‌چی شرکت کرده باشند. اما اگر این موسسات این قدر نخبه‌پرورند، وضع دانشگاه‌های ما نباید این طور می‌بود. یعنی نظام آموزش عالی ما باید وضعیت بهتری می‌داشت. چرا ما اثرات بنیادی گاج و قلم‌چی را در نظام آموزش عالی ایران نمی‌بینیم؟ تبلیغات گاج و قلم‌چی در واقع درست کردن یک ویترین است به نفع این موسسات. این ویترین نیازی کاذب در والدین و دانش‌آموزان ایجاد می‌کند و کارکرد اصلی‌اش هم سودآوری برای این موسسات است بدون اینکه لزوماً دستاورد علمی عمده‌ای داشته باشند.»

مافیا علیه مافیا

آقای آزاد ارمکی درباره دلایل ایجاد موج انتقادی نوظهور علیه موسساتی چون «گاج» و «قلم‌چی» می‌گوید: «این موسسات تا مقطعی در حال رشد بودند و سود رشدشان به همه افراد حاضر در آنها می‌رسید اما الان که به رشد چشمگیر رسیده‌اند، در دل آنها تضاد منافع ایجاد شده. بعضی از افشاگری‌های اخیر علیه این موسسات، از دل خود همین مافیا بیرون آمده است. در واقع مافیا دچار تضاد منافع درونی شده. علاوه بر این، نیاز به بازبینی راه طی شده در آموزش و پرورش رسمی احساس می‌شود. رویکرد تازه وزیر کنونی آموزش و پرورش هم در همین راستا است. نظام آموزش و پرورش به این آگاهی رسیده است که باید تولیدات بهتری داشته باشد اما می‌بیند آنچه که می‌خواهد تولید کند، در دست دیگران است. جمهوری اسلامی هم به هر حال به کارنامه چهل ساله خودش در آموزش و پرورش نگاه می‌کند و می‌بیند کار جدی و مهمی انجام نداده و دیگران از این کم‌کاری استفاده کرده‌اند. بنابراین ملاحظه‌ای کلی هم وجود دارد که باید با مافیای آموزش و پرورش برخورد کرد یا دست کم تاخت‌وتاز آن را تعدیل کرد. علاوه بر این، قبلاً بسیاری از افراد که تحصیلات عالی داشتند می‌توانستند وارد موسساتی چون گاج شوند و از این طریق به درآمد مطلوب برسند اما الان دیگر ظرفیت این حوزه تکمیل شده است و آنها نمی‌توانند جذب این موسسات شوند. بنابراین از در نقد و افشاگری علیه گاج درآمده‌اند. این افشاگری احتمالاً از سوی رقبای گاج هم صورت می‌گیرد؛ موسساتی که عرصه را به گاج واگذار کرده‌اند. به هر حال الان تحصیل‌کردگان زیادی وجود دارند که همه امکانات و توانایی‌های بنیان‌گذاران و کارکنان موسساتی چون قلم‌چی و گاج را دارند ولی دیگر بازار اشباع شده و پذیرای آنها نیست. ما الان با روند معکوس ورود به دانشگاه مواجهیم. در مدارس هم صندلی‌های خالی داریم. یعنی بسیاری قید درس خواندن در مدارس را هم زده‌اند چه رسد به اینکه بخواهند وارد دانشگاه شوند.»

محمدحسین امید، رئیس دانشگاه جامع علمی کاربردی، در شهریور ماه سال جاری با اشاره به کاهش ۲۵ درصدی تعداد دانشجویان کشور گفت: «امروزه دانشگاه‌های دولتی برای رسمی کردن کلاس‌های درسشان با کمبود دانشجو روبرو هستند.»

حکومت حریف گاج نمی‌شود

این جامعه‌شناس ایرانی درباره احتمال مهار فعالیت موسسه آموزشی «گاج» از سوی حکومت ایران، به یورونیوز گفت: «جمهوری اسلامی نمی‌تواند گاج را مهار کند چراکه نیروهایی که باید چنین کاری انجام دهند، اکثراً همان کسانی هستند که با گاج همکاری دارند و از آن منتفع می‌شوند. وزیر آموزش و پرورش طرح مساله کرده است اما اگر بخواهد گاج را از میدان به در کند، باید سیاستهای آموزش و پرورش را عوض کند. وزیر فقط در پی تغییر ابزارهای سیاست‌های فعلی است؛ در حالی که همین سیاستهای منجر به پیدایش موسساتی چون گاج شده‌اند. برای مهار گاج باید نظام آموزشی و نهاد "مدرسه" تقویت شود و منابع درسی را تغییر دهند. و آنها را به گونه‌ای غنی کنند که نیازی به منابع کمک‌درسی نباشد. اما چنین قدرت و اراده‌ای در راس نظام آموزش و پرورش کشور وجود ندارد. وزیر فقط می‌خواهد رقبا را حذف کند اما تا وقتی که آموزش و پرورش کشور چنین وضعی دارد، این رقبا هم به قوت خود باقی‌اند. وانگهی، الان یک سری از نیروهای رسمی آموزش و پرورش با گاج همکاری دارند. وزیر باید اعلام کند که کدام یک از معاونین و مدیرکل‌ها و روسای مدارس و همین طور کدام وزرای قبلی آموزش و پرورش، هر یک به نحوی از انحاء، با گاج همکاری می‌کنند. چرا وزیر این کار را انجام نمی‌دهد؟ چون نمی‌تواند. در صورتی که وزیر آموزش و پرورش باید نام این کارکنان خودش را اعلام کند و در صورتی که به همکاری‌شان با گاج ادامه دادند، آنها را از نظام آموزش و پرورش کشور اخراج کند؛ چراکه این افراد با حضورشان در چنین موسسه‌هایی، آب به آسیاب مافیای آموزش و مافیای کنکور در این کشور می‌ریزند. نقش وزاری قبلی آموزش و پرورش در رشد موسساتی مثل گاج نیز باید روشن شود تا مردم بدانند چه افراد برجسته‌ای در نظام رسمی آموزش و پرورش کشور، به شکل‌گیری این مافیای قدرتمند و ثروتمند و ذی‌نفوذ کمک کرده‌اند. در بین مقامات سابق و فعلی کشور، آقای دانش آشتیانی در دولت اول روحانی وزیر آموزش و پرورش بود و رییس مجمتع آموزشی مفید است. آقای حداد عادل هم که مدارس فرهنگ را اختیار دارد. وقتی خود مقامات سیاسی کشور مدارسی در عرض مدارس آموزش و پرورش در اختیار دارند، دیگر نمی‌توانند جلوی فعالیت موسساتی چون قلم‌چی و گاج را بگیرند.»

هم‌رسانی این مطلبنظرها

مطالب مرتبط

آغاز سال تحصیلی جدید؛ ۱۳ نکته در آماده‌سازی کودکان برای رفتن به مدرسه

شاگردان خارجی، تشنه ورود به مدارس هنری روسیه

محققان در آلمان: رانش شدید زمین در روستای حسین‌آباد ایران نتیجه ساختن یک سد بود