همجنسگرایی از سال ۱۹۵۲ از سوی انجمن روانپزشکی ایالات متحده آمریکا به عنوان گرایش جنسی متفاوت با «نرمهای اجتماعی» در لیست اختلالات روانی قرار گرفت اما در سال ۱۹۷۳ از این فهرست خارج شد.
روز جهانی مبارزه با دگرباشهراسی (۱۷ مه/۲۷ اردیبهشت) یکی از روزهای مهم در تقویم جامعه دگرباشان جنسی (LGBTQ) است که با هدف آگاهی رسانی در مورد حقوق اعضای این جامعه و تلاش برای رفع تبعیض از آنان ایجاد شده است.
در این روز تلاش میشود تا با آگاهی بخشی به دولتمردان و مردم جامعه با اشکال مختلف دگرباشهراسی از جمله همجنسگراهراسی (Homophobia)، تراجنسهراسی (Transphobia) و دوجنسگراهراسی (Biphobia) مبارزه شود.
همجنسگرایی از سال ۱۹۵۲ از سوی انجمن روانپزشکی ایالات متحده آمریکا به عنوان گرایش جنسی متفاوت با «نرمهای اجتماعی» در لیست اختلالات روانی قرار گرفت اما در سال ۱۹۷۳ از این فهرست خارج شد.
پس از کنار گذاشتن همجنسگرایی از راهنمای تشخیصی و آماری اختلالهای روانی (DSM) از سوی روانشناسان آمریکایی، بیماری انگاشتن آن به تدریج از سایر پروتکلهای جهانی سلامت هم حذف شد.
واژه «هوموفوبیا» با هدف توصیف رفتارهای خصمانه و تبعیضآمیز علیه همجنسگرایان، از سوی جرج وینبرگ، روانشناس آمریکایی در اوایل دهه ۷۰ میلادی ابداع و معرفی شد.
سه دهه پس از معرفی این اصطلاح، لوئیس-جورجس تین (Louis-Georges Tin) در سال ۲۰۰۴ روز مبارزه با هوموفوبیا را به گروههای مدافع حقوق دگرباشان پیشنهاد داد. یک سال بعد، این روز رسما وارد تقویم این گروهها شد.
بیشتر بخوانید:
تاریخچه مبارزات دگرباشان جنسی برای رسیدن به حقوق اجتماعی و شهروندی
عصر روشنگری
یافتههای باستان شناسی نشانگر این حقیقت است که دگرباشی با تاریخ پیدایش انسان گره خورده و بخشی از طبیعت بشر است.
برخورد با دگرباشان جنسی در زمانها و مکانهای گوناگون یکسان نبوده و نیست اما دگرباشی جنسی در بسیاری از ادیان و فرهنگها مذموم شمرده میشود.
رفتارهای همجنسگرایانه و مبدلپوشی در اروپای قرن هفدهم تا نوزدهم یک رفتار اجتماعی غیرقابل پذیرش بود، اما استثنائاتی در این مورد وجود داشت. به عنوان مثال در قرن هفدهم میلادی زنپوشی بازیگران تئاتر امری متداول بود چرا که در آن دوران تنها بازیگران مرد اجازه داشتند که در سالنهای نمایش نقش بازی کنند.
جرمی بنتام، فیلسوف و حقوقدان انگلیسی یکی از نخستین کسانی بود که به طور آشکار مطالبی در دفاع از همجنسگرایی نوشت. وی در اواخر قرن هجدهم میلادی ایده اصلاح در قوانین کیفری همجنسگرایان را مطرح کرد چرا که در قانون آن زمان مجازات برقراری رابطه جنسی با همجنسان مرگ بود. استدلال او این بود که همجنسگرایی یک جرم آسیبزا نیست و به همین علت نباید مجازات سنگینی برای آن در نظر گرفت. با این حال ایدههای او در این زمینه تا زمان مرگش منتشر نشد.
جریان فکریای که جرمی بنتام به راه انداخت سبب شد که در جریان انقلاب فرانسه مساله اصلاح قانون همجنسگرایی مطرح شود. فرانسه نخستین کشوری بود که در آغاز قرن نوزدهم میلادی مجازات اعدام برای رابطه جنسی میان همجنسگرایان را لغو کرد.
ظهور جنبشهای دگرباشی
اصلاحگران اجتماعی در بریتانیا از دهه هفتاد قرن نوزدهم میلادی دفاع از همجنسگرایی را آغاز کردند اما به دلیل حساسیتزایی این موضوع هویت خود را مخفی نگه داشتند.
مبارزه برای قانونی کردن همجنسگرایی در این کشور تا اواخر قرن نوزدهم میلادی ادامه یافت و شاعران و نویسندگانی همچون اسکار وایلد، جرج سسیل ایوز، چارلز جکسون، ساموئل الورت کوتام، جان گابریل نیکلسون و ادوارد کارپنتراز حامیان این جنبش بودند.
جنبش دگرباشان جنسی در آلمان از اواخر قرن نوزدهم میلادی آغاز شد. آنا رولینگ، روزنامهنگار آلمانی نخستین زنی بود که در سال ۱۹۰۴ در مورد همجنسگرایان در مجامع عمومی سخنرانی کرد.
ماگنوس هیرشفلد، سکسولوژیست و پزشک یهودی اهل آلمان که بخش عمده زندگی خود را به مسائل همجنسگرایان اختصاص داده بود اولین موسسه سکسولوژی را در سال ۱۹۰۹ در آلمان راهاندازی کرد. این موسسه که تحقیقات بسیاری در این زمینه انجام و به افراد زیادی مشاوره داده بود در سال ۱۹۳۳ و با افزایش فشار نازیها تعطیل شد.
همجنسگرایی در سال ۱۹۲۲ در اتحاد جماهیر شوروی از لیست جرایم حذف شد. این مساله قدمی در راه اعطای حقوق برابر مدنی به دگرباشان جنسی و همینطور زنان در این منطقه بود.
مبارزه برای دریافت حقوق شهروندی در ایالات متحده در اوایل قرن بیستم میلادی آغاز شد. چندین گروه مخفی و نیمهمخفی در این کشور به فعالیت پرداختند. گروه مستقل «انجمن حقوق بشری هنری گربر» یکی از معروفترین گروههای فعال در این زمینه بود که در شیکاگو شکل گرفت اما به سرعت سرکوب شد.
قرن بیستم و اوجگیری جنبشهای حمایت از حقوق دگرباشان جنسی
حمایت از حقوق همجنسگرایان در قرن بیستم میلادی ادامه یافت با این حال وقوع دو جنگ جهانی سبب کند شدن این فعالیتها شد.
با روی کار آمدن آدولف هیتلر، پیشوای رایش آلمان فعالیتهای گروههای مدافع حقوق مدنی بیش از پیش سرکوب شد. در جریان وقوع هولوکاست اقلیتهای مذهبی و اجتماعی در بین سالهای ۱۹۴۱ تا ۱۹۴۵ در اردوگاههای نازی قتلعام شدند. همجنسگرایان نیز همانند برخی دیگر از اقلیتها از جمله یهودیان، معلولان ذهنی، اسیران جنگی شوروی و بیماران روانی از خشم نازیها در امان نبوده و به این اردوگاهها ارسال شدند.
با اتمام جنگ جهانی دوم مساله حقوق همجنسگرایان در اروپا و ایالات متحده به طور گستردهتری مطرح شد. دانمارک، فرانسه، هلند، سوئد، بریتانیا و ایالات متحده بیشترین فعالیتهای علنی در رابطه با حقوق همجنسگرایان را داشتند. دولت فرانسه تا سال ۱۹۸۱ همجنسگرایی را یک اختلال روانی به شمار میآورد.
به توییتر یورونیوز فارسی بپیوندید
قانونی شدن ازدواج دگرباشان جنسی
قوانین مربوط به ازدواج دگرباشان جنسی از اوایل قرن بیست و یکم در برخی کشورها تصویب شد. این قوانین در هر کشور متفاوت است و طیفهای مختلف حقوقی را در بر میگیرد. در برخی کشورها تنها اجازه ثبت این ازدواج میسر است اما در بعضی دیگر آنان میتوانند فرزندخوانده داشته باشند.
هلند نخستین کشوری بود که ازدواج همجنسگرایان را در یکم آوریل ۲۰۰۱ به رسمیت شمرد. بلژیک، کانادا، اسپانیا، آفریقای جنوبی، نروژ سوئد، پرتغال، ایسلند و آرژانتین از دیگر کشورهایی بودند که در دهه اول قرن جاری ازدواج دگرباشان جنسی را قانونی کردند.
استرالیا، اتریش، برزیل، کلمبیا، دانمارک، فنلاند، فرانسه، آلمان، ایرلند، لوکزامبورگ، مالت، مکزیک، نیوزیلند، بریتانیا، انگلستان، ایالات متحده آمریکا، اروگوئه، اسراییل و استونی از دیگر کشورهایی هستند که ازدواج همجنسگرایان را به طور کامل یا تحت شرایط خاصی به رسمیت میشناسند.
همچنین کشورهای ارمنستان، کاستاریکا وتایوان به دنبال قانونی کردن ازدواج همجنسگرایان هستند.
اهمیت قانونی شدن ازدواج همجنسگرایان و دیگر دگرباشان جنسی
تلاش برای قانونی کردن ازدواج دگرباشان جنسی به دلایل مختلف صورت میگیرد:
برخورداری از مزایای حقوقی: ازدواج برای زوجهای دگرجنسگرا مزایای حقوقیای را به همراه دارد که در زندگی مشترک بدون ازدواج وجود ندارد. به عنوان مثال در صورت ازدواج افراد میتوانند از معافیتهای مالیاتی مخصوصی برخوردار شوند، از امکانات بهداشتی و درمانی ویژه خانواده استفاده کنند و یا از یکدیگر ارث ببرند. به دلیل مزایای حقوقی یاد شده که در صورت ازدواج به شهروندان تعلق میگیرد بسیاری از همجنسگرایان به دنبال قانونی شدن ازدواج هستند.
رسیدن به برابری: بسیاری معتقدند قانونی شدن ازدواج دگرباشان جنسی به آنان برای رسیدن به برابری قانونی و اجتماعی با دیگر شهروندان کمک خواهد کرد.
ایجاد تعهد: ثبت قانونی رابطه میان دو نفر در اکثر جوامع با ایجاد تعهد همراه است. قانونی شدن ازدواج میان همجنسگرایان سبب میشود تا آنان رابطه خود با شریک زندگیشان را بیشتر جدی بگیرند و به رابطه خود متعهدتر شوند.
بهبود سلامت روان: تحقیقات علمی نشان میدهد که قانونی شدن ازدواج همجنسگرایان سبب خواهد شد تا فشارهای اجتماعی بر روی آنها کاسته شود. این مساله که با کم شدن استرس و اضطراب ناشی از تنشهای اجتماعی و افزایش سلامت روان آنها همراه است.
بیشتر بخوانید:
قوانین فرزندخواندگی برای دگرباشان جنسی
عمر قانونی شدن زندگی مشترک میان همجنسگرایان و شکلگیری خانوادههای نوین بسیار کوتاه است. از همین رو این مساله همچنان مورد مطالعه جامعهشناسان قرار دارد.
قوانین فرزندخواندگی برای دگرباشان جنسی سختگیرانهتر از زوجهای دگرجنسگرا است. تنها ۲۷ کشور و حوزههای قضایی و قلمروهای وابسته به آنها اجازه فرزندخواندگی برای زوجهای همجنسگرا را صادر کردهاند. در ۵ کشور دیگر نیز این امکان با اجازه مراجع قانونی و تحت شرایط ویژهای امکانپذیر است. با این حال این مساله تحت نظارت شدید و تنها با اجازه مقامات قانونی امکانپذیر است.
تحقیقات موجود بر روی مساله فرزندخواندگی زوجهای همجنسگرا بسیار محدود است، اما نتایج حاصله از این تحقیقات نشان میدهد که جنسیت والدین نقشی در تربیت فرزندان ندارد بلکه نحوه آموزش و پرورش فرزندان تعیین کننده سرنوشت آنهاست.
انجمن روانپزشکی ایالات متحده که یکی از سازمانهای بزرگ و فعال در حوزه سلامت روان است از حق فرزندخواندگی زوجهای همجنسگرا حمایت کرده و معتقد است دلایل علمی که نشان دهد سلامت روان کودکانی که در خانوادههایی یا دو والد همجنس زندگی میکنند با میانگین جامعه متفاوت است، وجود ندارد.
در مقابل اعضای این انجمن فشارهای اجتماعی، تعصبات رفتاری و تبعیض علیه خانوادههای دگرباشان را عاملی برای به خطر افتادن سلامت آنها میدانند و معتقدند اگر جامعهای نگران سلامت روان شهروندان خود است باید با تبعیض علیه اقلیتها از جمله اقلیتهای جنسی مبارزه کند.
گرچه در جوامع بشری از گذشته تا امروز دگرباشان جنسی اقلیت محسوب میشوند و کمتر از ده درصد اعضای یک جامعه را تشکیل میدهند اما حق دارند مانند دیگر اعضای جامعه روش زندگی خود را انتخاب کنند. ازدواج و داشتن فرزند از حقوق پایهای انسانی است و تفاوت در گرایش جنسی نباید مانعی برای رسیدن افراد به حقوق اولیه آنها شود.
بیشتر بخوانید:
جریمه، زندان و اعدام در کمین دگرباشان جنسی
گرچه در حال حاضر حقوق دگرباشان جنسی از سوی سازمان عفو بینالملل به عنوان حقوق بشر درنظر گرفته شده اما مجازاتهایی چون جریمه، زندان و اعدام در کمین شهروندان برخی کشورهاست.
رابطه میان دو همجنس در برخی کشورها ممنوع است و میتواند مجازات زندان از چند روز تا تمام عمر را شامل شود. این کشورها عبارتند از: الجزایر، مصر، مراکش، سودان جنوبی، تونس، گامبیا، توگو، کامرون، چاد، بروندی، کنیا، تانزانیا، اوگاندا، اریتره، اتیوپی، بواتسوانا، مالاوی، زامبیا، ترکمستان، ازبکستان، فلسطین، سوریه، بنگلادش، تووالو، تونگا، ساموا، کیریباتی، جزایر سلیمان، پاپوآ گینه نو، گویان، باربادوس، اتحاد قمر، جزایر موریس، بوروندی، سیرالئون، لیبریا، گینه و جمهوری دموکراتیک عربی صحرا.
همچنین همجنسگرایی در کشورهای ایران، افغانستان، قطر، امارات عربی متحده، سودان، بروئنی، موریتانی، نیجریه، پاکستان، عربستان سعودی، سومالی و یمن میتواند شامل مجازات اعدام شود، گرچه چنین حکمی در برخی از این کشورها تاکنون اجرا نشده است.